شوهرم 🥺😔
نمیدونم مشکل از منه یا اون، من خیلی دوسش دارم خیلی خیلی، من همش سرم تو کتابه و وقت بیرون رفتن نمیکنم امروز خواهر شوهرم گفت بیا بریم بگردیم از شوهرم اجازه گرفتم رفتم بعد خواهر شوهرم یه جایی رو بلد بودکه اونجا دخترا و پسرا هستن یه باغیه و دخترا با موهای بیرون و آهنگ میزارن میرقصن رفتیم ولی بسته بود
بعد به شوهرم گفتم میگه منم یه روز با دوستام میخوایم بریم اونجا من بهش گفتم دوس ندارم دختری رو با این وضع ببینه بدم می یاد
گفت من کی از تو اجازه گرفتم که این دفعه دومم باشه برو بخواب گفت دوست دارم برم، 😭غصم گرفت چه گناهی کردم کاش ازدواج نکرده بودم خسته شدم واقعن یعنی چی من بخدا هر کاری میکنم بهش میگم اجازه می گیرم ولی من حق ندارم چیزی بهش بگم که نره