علم یا توّهم !

نقطه دفاع اتئیست ها !

معمولا وقتی از دوستان آتئیستی ( اعتقاد به عدم وجود خدا ) در مورد "چرای " عقیدشون سوال میکنیم برای دفاع از نظر خود ، تئوری تکامل را به پیش میکشند !

به گفته ی تکامل : گونه های مختلف طی روند میلیون و میلیارد سالی " از هم " به وجود آمدند  !

البته که این دفاع برای عدم وجود خدا دلیل منطقی نیست  چرا که :

به وجود آمدن گونه های مختلف از هم ( تکامل) دلیل بر اثبات نبود خدا نیست

چون خالق میتواند گونه ها را تک تک هم خلق کند

و یا خلقت را از یک گونه شروع کرده و گونه های مختلف را خلق کند

این فقط "ترجیح" خالق است ....!

"ترجیح" دلیلی بر "نبودن" نیست ...!

یعنی به طور خلاصه ، نظریه ی تکامل ، برای آتئیستی دلیل منطقی نیست ...!

حالا ببینیم ، آیا واقعا تکامل به "اثبات علمی" رسیده است ؟!
البته که نه ...!

تئوری تکامل : پیش بینی و حدس های احتمالی از شباهت های ساده است !

در مورد این مسئله پروفسور مشهور تکامل گرایی ِ دانشگاه کالیفرنیا "Rich Goldschmidt"  نظر جالبی ارائه داده :

«تکامل گیاهان و حیوانات ، بدون تکیه بر هیچ دلیلی ، مثل یک اثبات علمی ، باعث مورد قبول قرار گرفتن این مسئله می شود »

یعنی خود تکامل گرایان هم قبول دارند که این تئوری ، هیچ توضیح منطبق بر علم ندارد !

با این حال یک نگاهی به اصول پایه ای این تئوری میندازیم :

1 . تکامل : فکرِ تشکیل همه ی گونه های حیات، از یک تک سلولی ، به طور تصادفی و با گذشت زمان با تکمیل و گسترش "از هم " است .

به این تناقض دقت کنید " طی گذشت زمان و با گسترش و توسعه"

مگر مفهوم *زمان* در حالت عادی ویژگی ' از بین برنده' نداشت ؟!

زمان و از بین برندگی

یا زمان و توسعه ؟ !

طبق قانون آنتروپی  داده ها و موجودات به سمت بی نظمی پیش می روند ، زمان "بی نظمی" به وجود می آورد

( طبق "قانون" ، نه طبق "تئوری" )

تکامل چه می گوید : زمان " نظم"  به وجود می آورد ...

مثال :  یک قایق رها شده در ساحل را تصور کنید ، اگر یک مداخله ی اگاهانه صورت نگیرد ، طی "زمان" این قایق از بین خواهد رفت و هیچ کس انتظار تبدیل شدن خود به خودی قایق به یک کشتی را ندارد !
یعنی زمان باعث " تخریب"  می شود !

تکامل گرایان بعد این تحلیل ، جهت گیری آنتروپی را به میان می آوردن و از ' سیستم های باز و سیستم های بسته ' استفاده میکنند .
طبق نظر آنها : دنیا با تغذیه ی منابع طبیعی مثل خورشید ( سیستم باز) آنتروپی و تخریب خود را به تعویق می اندازند ، و طبق این دلیل طبیعت به سمت تکمیل شدن و تکامل پیش می رود !

اما این دلیل و توجیه کافی و کاملی نیست چون تعویقِ تخریب شدن ، ربطی به توسعه و تکمیل چیزی ندارد
این تعویق فقط باعث آهسته تر شدن "تخریب" می شود ...

ضمن اینکه وجود یک منبع عامل کافی نیست چون انرژی خارج از کنترل مثل انرژی خورشید باعث تخریب میشود نه توسعه !

به گفته ی 'simpson ve beck':
برای برقراری نظم و ادامه ی آن ، مصرف یک انرژی ساده کافی نیست
در یک مغازه ی ظروف چینی ، یک گاو میتواند کار کند ، ولی هیچ وقت در هیچ زمانی نمی تواند کار سازمان یافته ای ارائه بدهد  ، ارائه ی یک کار نیازمند فعالیت های خاص و وجود چندین خصوصیات مختلف است ...

یعنی برای توجیح انتروپی نمیتوان به انرژی های ساده اکتفا کرد

طبق این گفته ها ، توسعه گر بودن زمان ، به طور علمی به اثبات نرسیده است !-

2. Epigenetik اپی ژنتیک /پروژه ی encode دانش نامه ی اجزای Dna

در 15 سال اخیر یک نظریه ارائه شده است که تئوری تکامل را زیر سوال برده است

تکامل اساسا به دو قسمت تقسیم میشود

تکامل mikro : تکامل یک گونه از نوع خود

( تکامل گربه از گونه های خود)

تکامل makro : تکامل یک گونه از گونه ی دیگر
( تبدیل گربه به سگ )

اپی ژنتیک ،: تغییر نکردن  توالی اولیه dna های یک سازنده ی زنده یا یک ارگانیسم  و ارتباط تغییر به  بیان ژن ها وظاهری  است
به زبان ساده تر  ، در واقع ، در موجود زنده طبق محیطی که در آن قرار دارد شکل ظاهری آن تغییر میکند  ولی در dna  تغییری ایجاد نمی شود .

مثال :  کوهنوردان را تصور کنید
به علت رقت هوا ، مقدار اکسیژن کم می شود و تنفس انسان "مکرر" تکرار میشود ،
افزایش هموگلوبین برای رفع این حالت یک راه حل موقتی محسوب میشود
اگر این شرایط در مدت زمان طولانی ادامه دار شود در نسل های بعدی برای دریافت اکسیژن ، " دماغ"  انسان بزرگ خواهد شد ...

در dnaتغییری ایجاد نمیشود ولی بیان ژن تغییر خواهد کرد .

دانشمندان در ابتدا این نوع تغییرات را به تکامل ربط دادند و گفتند در نتیجه ی جهش ها ، تغییرات تصادفی در Dna رخ داده است و طبق شرایط محیطی ، جانداران تکمیل شدند .
اما در 10-15سال گذشته طبق اطلاعات به دست آمده از پروژه ی encode ،  متوجه شدند این تغییرات مربوط به میکرو تکامل ( تکامل خرد) نیست ، مربوط به اپی ژنتیک است که " ژن های یدک موجود در Dna"  به وجود می آیند .
همان ژن هایی که در ابتدا به آن ژن های " غیر استفاده"  می گفتند و بعدها مشخص شد این ژن ها ، ژن های یدکی هستن که همراه با شرایط Dna باز و بسته می شوند !

به طور مثال : مارمولک های دیواری ایتالیایی توسط زیست شناسان به محیط دیگری فرستاده و رها شدن ،
مارمولک های رها شده دارای ویژگی های
< گوشت خوار ، پاهای دراز ، سرعت حرکتی زیاد و تند رو ، موجودات کوچک با سرهای کوچک ، فاقد روده های هضم کننده ی گیاه >
این مارمولک ها طی 36 سال تغییرات باورنکردنی کردند
این حیوانات به جای گوشت خواری ، اغلب گیاه خوار شده بودن، سر و بدن هایش بزرگ شده بود ، پاها کوتاه تر و سرعت حرکتشان کند بود .
در ابتدا گفته شد که برای تکامل " دلیلی" پیدا شد این حیوان ، همان حیوان سابق نیست و تکامل یافته
اما با نگاه کردن به Dna متوجه شدند که dna ها با dnaهای مارمولک های اولیه کاملا مشابه هستند حتی یک ژن هم تغییر نکرده است
و نظریه ی تکامل ابطال شد . تغییر نیافتن " جهش ها" برای نفی تکامل دلیل بسیار محکمی است

اپی ژنتیک ،  بر عکس تکامل ، تایید کننده ی وجود " خالق" است چون این ویژگی ها قبلا در جاندار 'طراحی' و در Dna کدگذاری شده اند
یعنی طراح ، از زمان حال و گذشته اگاه بوده و موجودات را طبق آن طراحی کرده است .
جانداران طبق شرایط طبیعت رفتار میکنند و در شرایط سخت دفاعیه های مخصوص به خود نشان می دهند ...

مثال:  یک تیم فوتبال با تکنیک دفاعی تصور کنید
سرمربی میتواند طبق شرایط مسابقه و شرایط تیم مقابل تغییراتی در تکنیک خود ایجاد کند
از فوتبالیست های ذخیره استفاده کند  ، یک بازیکن را خارج و یکی را وارد زمین کند ...

حقیقتی که در این تغییر وجود دارد :
الف . در واقع بازیکن ذخیره ، جز "تیم" است (ژن های یدک)
ب. این تغییر تصادفی نبوده و طبق ارزیابی شرایط و شعور  انجام شده است

وقتی بزرگترین سرمربی ها می توانند تعویض های نادرست انجام دهد،
فوق العاده بودن سیستم جانداران ، برای ما وجود یک ذات "عالم" را نشان می دهد ...!

با باطل شدن تکامل خرد ، تکامل ماکرو هم خود به خود نقض میشود .
و تکامل با اپی ژنتیک تناقض دارد ...

3.  اول چه چیز به وجود آمده است ؟

سوالی که  توسط تکامل گراها بی جواب مانده است !

آنها اول گفتند اولین چیزی که به وجود آمده آمینو اسیدها هستن ، آمینو اسیدها به هم متصل میشوند و یک پروتئین تشکیل می دهند

این پروتئین برای تولید سلول تکامل میابد و سلولها با پیوند هم ، موجودات را به وجود می آوردند ...

یعنی اولین ماده ی تشکیل شده "پروتئین " است .

بعدها dna  کشف شد و متوجه شدند برای به وجود آمدن پروتئین ، dna لازم است

پس گفتند اولین ماده dna است ، نه پروتئین .

این نظر هم لغو شد چون برای تشکیل dna یک پروتئین دارای آنزیم لازم است

یعنی هم dna و هم پروتئین برای تشکیل شدن به هم دیگر نیازمند و وابسته هستند

اگر  پروتئین را در نظر بگیریم به dna نیاز داریم

اگرdna را در نظر بگیریم ، به پروتئین نیاز داریم .

طبق این مطالب برای توجیح این وضعیت ، باید تشکیل dna و پروتئین را " هم زمان"  در نظر بگیریم

که این موضوع با اصول پایه تکامل در تناقض است .

بعدها گفته شد که Rna اولین ماده ی به وجود آمده است اما با ارزیابی rna متوجه شدند که خود Rna از نوکلئوئید تشکیل شده و برای تشکیل نوکلئوئید نیازمند "پروتئین آنزیم دار هستیم .

یعنی دوباره  سوال ، اول rna بوده یا اول پروتئین ، بی جواب می ماند !

متوجه هستید تکاملی که به طور قطعی شده رواج پیدا کرده ، روز به روز در حال به روز رسانی و نقد اطلاعات قبلی است ...!

4. سیستم دفاعی آنتی اکسیدان

در بدن ما 30 تریلیون سلول وجود دارد .

ابتدایی ترین سلول های جز dna  روزانه حداکثر 10,000بار در معرض تهاجم رادیکالی قرار میگیرد .

اگر تهاجم زیاد شود و دفاع لازم وجود نداشته باشد ، زنجیر Dna پاره شده و سلول یا می میرد یا به سلول سرطانی تبدیل می شود .

سلول ها در برابر این حمله ها ، از سیستم آنتی اکسیدان استفاده میکنند اگراین سیستم نباشد ، حمله ها باعث نابودی سلول میشود و ادامه ی حیات سلول ناممکن خواهد بود .

این حقیقت علمی را در ذهن داشته باشید .
به نظریه ی تکامل نگاه میکنیم
طبق تئوری تکامل ،" اولین سلول تشکیل شده خود به خود و  در طی میلیون ها سال برای خود مکانیزم دفاعی تشکیل داده است "

چطور تشکیل داده ؟
این نظریه قابل فکر است
چون یک سلول هر روز 10,000 حمله دریافت میکند ، بدون مکانیزیم دفاعی چطور توانسته میلیون ها سال دوام بیاورد ؟ !
اگر مکانیزم دفاعی از اول در سلول وجود نداشته باشد ، پس برای تشکیل سلول وقتی هم ( از حملات)  باقی نمی ماند .

به طور مثال : تصور کنید دشمنان زیادی دارید ، هر روز به خانه ی شما 10,000 حمله انجام میشود و این حمله ها توسط ماموران نگهبان شما ، هرروز دفع میشود
اگر یک روز ماموران نگهبان وجود نداشته باشد شانس شما برای زنده ماندن در برابر ده هزار حمله چقدر میتواند باشد؟
تقریبا صفر !

پس یک سلول بدون مکانیزیم دفاعی در کنار روزانه ده هزار حمله، میلیون ها سال نمی تواند دوام بیاورد ....
در این دیدگاه هم ، " تکامل"  نقض و ابطال میشود !

5. فسیل ها

یک نقطه ی قابل دفاع تکامل گرایان ، فسیل های مخلوطی از خاک بیرون آورده شده است .

صرفا بخاطر " شباهت " ...

اما برای این همه دلیل علمی ، دانش و منطق، گفتن "شباهت"  نمی تواند دلیل کافی باشد چون دلیلی که به عنوان اثبات  ارائه می شود باید " بارعلمی"  داشته باشد !

با این حال در زیر خاک ، ده ها فسیل مخلوط شده با سایر استخوان ها وجود دارد

که در مورد این بحث ، در تاریخ ، شاهد تقلب های زیادی بودیم

"ربط دادن یک فسیل به یک موجود دیگر "

این جا هم سوال پیش می آید چرا باید کسی که در ادعای خودش مطمئن است ، دست به تقلب بزند ؟!

به گفته ی پروفسور Gish که 15 سال در مورد تکامل تحقیق کرده :
هیچ کس نه شروع زندگی را دیده ، و نه تبدیل شدن ماهی به قورباغه را ، و نه تبدیل شدن یک میمون به انسان را .
از این رو تکامل به عنوان فرضیه به پیش کشیده شده است ولی اصلا نتوانسته " اثبات" شود

یعنی یک فرضیه علمی به اسم " مدرک علمی"  دیده شده است !
و احتمال درست بودن یک فرضیه از روی فسیل را با یک مثال نشان می دهیم :

فسیل ماهی coelacanth تا پنجاه سال قبل در کتاب های تکامل به عنوان یک ماهی فرم انتقالی متوسط مطرح می شد
ویژگی های آن از روی فسیلش
"410 میلیون سال مدت عمر ، ریه ابتدایی و تکامل نیافته ، مغز گسترش یافته ، آماده رفتن به خشکی و پاهای صاف و مناسب برای خشکی " ادعا شد

تا اینکه 50-60 سال قبل ، نمونه ی زنده ی این ماهی ِ به فرض منقرض شده ، پیدا شد
آنالیز نمونه زنده ی این ماهی ، فسیل شناسان را متعجب کرد

ویژگی های واقعی ماهی
" ریه ی ابتدایی کشف شده در فسیل ، در واقع ریه نبوده و غدد چربی بوده است ، سیستم گردش خون ، هضم ، و مغز با ماهی های نرمال هیچ تفاوتی نداشت، ماهی ها بر خلاف ادعای فسیل در خسکی نه ، بلکه در 180 متری سطح آب زندگی میکنند "
یعنی از همه ی این احتمالات فسیل شناسی ، فقط احتمال " ماهی بودن" درست از آب در آمد !-

یعنی یک نقطه ی دفاع بسیار ضعیف!

دقیقا این تایپک تایید حرفهای شماست !

6. شباهت به شامپانزه ها ...

بین انسان و شامپانزه ها 96 درصد شباهت وجود دارد

تفاوت 4 درصدی این احتمال را به میان آورده است که انسان میتواند از نسل میمون باشد !

از میان موجودات ، هم از نطر ظاهر و هم از نظر ژنتیک بیشترین شباهت به انسان ، در شامپانزه هاست

تفاوت 4 درصدی ، یک درصد کمی به نظر می رسد و از روی ظاهر قانع کننده است !

حالا آنالیز دقیق این موضوع

در Dna انسان نزدیک به 3,500,000000 ( سه و نیم میلیارد)  نکلئوئید ( حروف ژنتیک)  وجود دارد

1/4(یک چهارم ) 3/5 میلیارد نزدیک به 140,000,000(140 میلیون)  حروف است

یعنی تفاوت "4"  نیست بلکه 140 میلیون است

قبول تکامل انسان از شامپانزه ، به معنی قبول به وجود آمدن خود به خودی 466 کتاب بلیغ و حکیمانه است !

در dna هم چهار حرف وجود دارد
انتظار  نوشتن 466  کتاب از  4 حروفی که مهندسی  انتقال تصادفی ندارند کور و بدون مقصد هستن  آن هم به طور خود به خودی ، عجیب نیست؟!

با در نظر گرفتن درصد تصادف شباهت انسان به شامپانزه :

یک احتمال در 84,000000
به زبان ساده تر در کنار عدد 1 ،  84 میلیون صفر قرار می دهیم .
این شانس موفقیت  احتمالی جهش ژن انسان از میمون است !
این عدد نه در ریاضی و نه در تعداد کل اتم های کائنات ، توجیحی ندارد و" امکان ناپذیر"  است

( سمت چپ ، تعداد کل اتم های دنیا )
(سمت راست ، احتمال به دست آمده )

طبق نظریه ی تکامل گرایان جهش ها در طی 100 میلیون سال اتفاق افتاده و در مدت زمان طولانی احتمال موفقیت جهش ممکن است ...

این هم محاسبه ی 100 میلیون سال !-

یعنی احتمال 1 بر    84,000000  به  احتمال 1 بر 83,999.992     تغییر کرد

که تغییر بزرگی به حساب نمی آید ...

نتیجه ، در واقع تفاوت 4 درصدی که نشان داده میشود بسیار پیچیده تر و اعداد بزرگتری هستن .
که اگر شباهت شامپانزه ها و انسان را با این ارقام قبول کنیم ، باید علم ریاضی را رد کنیم !

عضو های تحلیل رفته یا حذف شده

از نظر فرگشت ، بدن انسان و دیگر موجودات یک سری اعضای بی مصرف دارند ، این اندام ها هیچ فایده ای برای جاندار ندارند و در اجداد گیاه خوار انسان مورد استفاده بودن و اکنون کاربردی ندارند .

یعنی عضو هایی که عملکرد ناشناخته دارند تحلیل رفته یا حذف شده هستند ، که این مسئله به خودی خود غیر منطقی است

اگر شما فایده ی یک موضوع را نتوانستید پیدا کنید دلیل بر بی فایده بودن آن موضوع نیست .

مثلا برای کشف لامپ هزاران دفعه " آزمون و خطا" انجام شده ، اگر با این منطق نگاه کنیم و در دفعات اول میگفتیم " از این جا چیزی به دست نمی آید پس کنارش بذاریم"  ، الان روشنی لامپ را نداشتیم !

در سال 1893، Robert.wiedrsheim

مدعی شد 86 عضو بی فایده  در بدن انسان وجود دارد

در میان این ارگان ها ، غدد تیروئید و لوزه ها هم وجود داشتند .

با گذشت زمان و تحقیقات علمی این ادعا از میان برداشته شد !

امروزه هم ادعای عضوهای بی فایده برای بعضی از اعضا وجود دارند . مثل "آپاندیس"

البته فواید کشف شده ی آپاندیس هم جای دفاعی برای تکامل گراها نگذاشته است !

این ادعا ها با قانون مندل  تناقض دارند .

یکی دیگر از این ادعاها ، بی فایده بودن " دنبالچه" است

(استخوان مثلثی در انتهاب بخش ستون فقرات در زیر استخوان خاجی)

قبول بی فایده بودن دنبالچه از نااگاهی آناتومی بدن نشات میگیرد

چرا که این استخوان باعث حرکت بهتر بدن انسان و ثابت ماندن ستون فقرات میشود همچنین توانایی در کنار هم قرار گرفتن عضلات آن ناحیه را ایجاد میکند !

یک ادعای دیگر

" دندان عقل"  است که در بعضی افراد وجود دارد و تکامل گرایان دلیلی برای تکامل در نظر گرفته اند !

این فقط یک احتمال است که متکی به " انسان شناسی" نیست

برای رشد استخوان فک در کودکی ، مکیدن پستان و خوراکی های با پوست سخت نیاز است

اما در سال های اخیر ، به علت  زود گرفتن نوزاد از شیر و زیاد شدن غذا های نرم و پوره مانند ، ساختار فک نوزاد زیاد گسترش نمی یابد .و در فک گسترش نیافته ، برای دندان عقل جایی نمی ماند !

طبق تحقیقات (friedman/2007)  : دندان عقل هر انسان طبق ساختار فک "خودش" به وجود می آید !

این اصلا ربطی به تکامل ندارد !

بنابراین عضو بی فایده وجود ندارد !

کسی که طرفدار علم باشد نمیتواند بی فایده بودن عضوی را قبول کند ....!

شما فقط "هنوز" نتوانستید فایده ی آن عضو را پیدا کنید .همین !