اول اون ازدواج کرد اجی منم چند ماه بعدش فقط واسه فرار کردن از فکر خیالاش ازدواج کردم ولی باور کن همش صداش و حرفاش تو گوشمه بخدا پنج سال زمان کمی نیست انقدر دیشب تو خواب باهام حرف زد حرف زد که اصلا صبح که بیدار شدم فکر میکردم واقعا پیشم بوده
شوهرم حالش بهتر بود اون از من مراقبت میکرد.دو روز اول که شوهرم حالش بد بود من حالم بهتر بود ازش مراقبت میکردم😁.غذا هم یا از بیرون میگرفتیم یا مامانم درست میکرد