همسرم جداگانه و تنهایی، خیلی علمی و عادی براش توضیح داد که چه اتفاقی میفته و منتظر چی باشه. و اینکه اگر خونه نبود و این اتفاق براش افتاد به من که مادرش هستم بگه
بعد چند روز من براش از تغییراتی که توی روحیه و رفتارش ممکنه رخ بده براش گفتم که با منم احساس راحتی داشته باشه
وقتی اتفاق افتاد براش به عنوان این که وارد مرحله جدیدی از زندگی شده و به بزرگسالی نزدیک شده کادو خریدیم و بخاطر سلامتیش یه جشن ۴نفره (با وجود خواهرش) گرفتیم.