به خاطر جور شدن شرايط ماليش بايدصبركنم فك كنم سه سالي اين حدودا😭
همششش ميترسم همششش
مثلا ميگم نكنه بيان بعد بابام بره تحقيق ي چيز بدي ازشون بشنوه
يا نكنه من برم توفاميلش ازشون خوشم نياد
كلي ترس دارم😔
نگيد چرا دوست شدي اول اينكه سنتي اصلااا دوست نداشتم خب هركي يه جوره انتخابش
بعدش نگيد چراوقتي ديدي نداره ولش نكردي چون بهم ثابت كرده دوس داشتنشو چون دوسش دارم ميدونم ادميه ك تو روزاي سخت باهامه
خيلي حالم بده خيلي
همش كارم شده گريه
مامانش ميگفت عيد پارسال بذار بيايم عقد بمونيد يانامزد ولي بابام ميگه عقد ونامزدي رو هم رفته٦ماه فقط
بابام قطعا نميدونه باهميم ب عنوان خاستگار معرفي شدن