تند رفتم شوهرم ازم دلخوره حرف نمیزنه
البته ماجرا ازاین قرار بود
شوهرم یه ماهه ذهنش درگیر مغازشو جایجاییه و کار اولشم یکم شلوغ پلوغی شده
حقیقتش بیشتر وقت سال همین برنامس
منم یکم کلافه میشم من اینجا غریبم خانواده خودش اینجان
از طرفی کرونا بطرف همش خونه موندن بطرف همه تکالیف پسرم بطرف باردارم بطرف ،ثبت کارای اداری مغازه شوهرم بطرف که بامنه باید خودرو اوکی کنم مرتب و منظم یکم وسواسیم غذاو کارای خونه بامنه تنهایی.این یکی دوماه میومد خونه همش ذهنش درگیر کاراشه شبا میومد زود میخوابید درسته باردارم ماه هشتم نزدیکه خطرناکه ولی خب همش نزدیکی نیست که ....منم کلافه شدم دیشب ازش گلگی کردم وقنگتی دیدم خوابش برد تو واتساپ نوشتم اونم صبح اومد پنج بار سلام گفت از دلم در بیاره ج ندادم بهش برخورد
حالا باهام سرنگینه
منم طاقت قهر ندارم چکنم خانما