تاپیک قبلیم😑
وای وای
من یه بار. رفتم دستشویی هیچ کسم خ.ونمون نمون نبود
قفلش خراب بود خود به خود روم قفل شد
هیچیم نبود حداقل شیش و بشکونم
خیلی بد بود دوساعت همین طور ایستاده بودم نمیدونستم چکار کنم آخرش جا حوبگله آیو در آوردم به. زحمت شیش و خرد کردم اومدم بیرون
خانوادم 10 ساعت بعد برگشتن..
ترسناک ترین اتفاق زندگیم ۵ماه پیش بود وقتی که بابام خونریزی مغزی کرد
یه شب از خو اب پاشدم رفتم یه لیوان اب بخورم
گیچ بود خواب و بیدار بعد همون لحظه یه نفر که اصلا برانم اشنا نبود دیگه کنار دستم گفت میشه به منم اب بدی من دادم بش و رفتم خوابیدم...صبح پاشدم و تازه فهمیدم چیشده.......هنوز این معما بعد سالها تو ذهنمه اون کی بود .......
وای من از سه شب پیش شبا با چراغ روشن می خوابم سه شب پیش رفتم آب بخورم اشپزخونه برگشتم با لیوان نگاه پشت سرم کردم دیدم یه بچه نشسته کف زمین تا اومدم دقت کنم حرکت خورد منم یه بسم الله گفتم و جیغ زدم و همرو بیدار کردم هیشکیم باور نمیکنه
ولی من شبا با چراغ روشن می خوابم
خونه کناریمون منفجر شد
توی خونه ما صدای بلندی اومده بود تمام شیشه ها ریختن خودمو سپر کردم دخترم طوریش نشه دستم از سه جا بخیه خورد
بعدم به مدت یه ساعت تو آتیش گیر کرده بودم شوهرمم خونه نبود😭😭
مرگ بابام جلو چشمم ۱۵روز پیش
