شوهرم یه پسر دایی داره مرتیکه خیلی هیز و عوضیه
حتی یه مدت با جاری من ریخته بود رو هم
حالا ی بچه داشتن زنش باز بارداره خودش خواسته
رسوایی پسره همه جا هستا ابرو هم نزاشته واسه خونوادش هرجا ک فک کنید ی گندی زده
حالا بعد دوسال خانومه بهم پیام داده، اینم بگم که من اصلا آدم اجتماعی نیستم مثلا تو مهمونیا معمولا من شرکت نمیکنم یا خیلی سخت با یکی حرف میزنم
زنه پیام داده میدونم شوهرم بهت چشمک زده
من سرم داغ کرده
من بیچاره اصلا از کجا شوهره نحس اونو دیدم به شوهرم گفتم خیلی ناراحت شدم ازشون انتظار نداشتم بهم اینجوری پیام بده
بعدش برگشته میگه شوهرم گفته فلانی انگار از دماغ فیل افتاده
خوب لعنتیا من که کلا باهاتون همصحبت نیستم چرا چرا چرا
آخرشم برگشته میگه کع بیاین پیش ما خوشحال میشیم
اینکارا چیه آخه
دلم خیلی شکسته من هرچی باشم آدم خرابی نیستم که میاد اینجوری بهم پیام میده