مثل خودت مشهد زیاد میرفتم و رو به رو گنبد طلا ریز به ریز برای امام رضا میگفتم چی میخوام،کار خاصی برای مامان و بابام نکردم ولی زیاد دعام میکردن،به شهدا زیاد توسل میکردم و باهاشون دردودل میکردم،تو ازدواج اصلا سخت نمیگرفتم میگفتم فقط مومن باشه هیچی دیگه برام مهم نبود هیچی،برعکس الانم حسادت و کینه اصلا نداشتم خیلی ساده و بدبخت و بی ریا بودم،باورت میشه تا مدت ها نمیدونستم شوهرم ماشین داره؟چون نپرسیده بودم،حتی حقوقشم نپرسیدم
توی بسیج و هیئت و کارای اینجوری دانشگاهم خیلی خیلی اکتیو بودم که بی تاثیر نبود
ان شاء الله به زودی پیدا میشه بذار بری دانشگاه