یا مریضه روانی داره یا یه حرفی برخوردی اتفاقی افتاده که این تصمیم رو گرفته
بخدا جون دخترم نه دخالت کردم ن چیزی فقط سر خرید عروسی گفت بهم ک باید برام خرید کنین من گفتم ما یه بار فقط برا عقد برا داماد خرید میکنیم همین....روزی که جهیزیه بردیم چیدیم هم اصلا محلم نذاشت منم گفتم خوشش نمیاد دیگ کم رفتم خونه خواهرم...فقط دوبار اونم وقتی شوهرش نبود رفتم
بخدا شوهر خودم حتی برا عقد نداشت خونوادم خرید کنن براش...سیسمونی هم نذاشت بدن مادرم اینا چون میدومست دستشون تنگه...ولی برای این اقا کامل عقد خرید کردن بی اونکه من و شوهرم ب دل بگیریم...خودمم تو خرید سیسمونی برا بچه اشون کلی کمک کردم
گفتم که از خواهر خودت باید گله مند باشی
تو هر خونه ای بالاخره چیزی پیش میاد که خوشایند طرفین نباشه ولی نباید اجازه داد
حتی کوچکترین بی احترامی رو
من همیشه میگم فلانی بد هم که باشه اعضای خانواده هست مثل دست و پای آدم .... میشه دستی که درد میکنه رو انداخت دور؟
نه
پس باید در حد احترام معاشرت رو حفظ کرد
این بحثا به کنار ولی یه تعداد از خانواده های عروس خیلی متوقعن و اصطلاحا همش در حال زرنگ بازی دراوردنن . احتمالا سوتفاهم های زیادی هست و ایشون هم تفکرش همین شده . باید همه چی روز بله برون توافق بشه تا این مسایل پیش نیاد
حالا دلم برا بچه خواهرم پر میکشه دوس دارم بغلش کنم ...دلم برای اجیم تنگه...آجیم وقتی من زایمان کردم مجرد بود تا چهل روزگی دخترم پیشم بود و مراقبم بود ولی الان من نمیتونم حتی ببینمش
میدونم و کاملا درکت میکنم که چقدر الان ناراحتی . دلم هم برای خواهرت خیلی میسوزه ولی باید یکی این وسط ریش سفیدی کنه و با حرف زدن روابط رو اصلاح کنه . ما میگیم دختر مثل گوشت نرم و نازکه که زیر دست گربه اس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تو رو خدا همه بیاین تاپیک اخرم... حقیقته ک میگن ماسک های خونگی بدار پوستو داغون میکنه؟؟ حرف کی درسته
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
