الان چند وقته دلم عجیب بچه میخواد موندم چی کنم از ی طرف میگم پسرم بزرگ شده تازه دارم راحت میشم از ی طرفم ی بچه دیگه دوست دارمممممم موندم چیکنم میترسم بیارم بعد پشیمون شمممممم کمک
پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....️️️️
من دخترم خیلی اذیتم کرد قبل از زایمان میگفتم سه تا با فاصله ی یه سال میارم بعد که بدنیا اومد گفتم دیگه نمیارم ولی دیدم دخترم خیلی تنهاست فاصلشونم زیاد میشه بعد چهارسال دلو زدم به دریا انشاا... این یکی آروم باشه😭
" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " (سهراب سپهری)