«شعر۵»

باز بنظرم شعرای سعدی از حافظ سخت تر هست

عقل تاجست

چنین گفت

به تمثیل علی

تاج را گوهر نو بخش تو از گوهر خویش

مولانا💫

💚

ای که در جام ازل

شهد شجاعت ریختی

بت به زیر و گام اول

با خدا آمیختی

در لدُن حرف خدا را

چون سروش از بر شدی

همچو حیدر در خروش و

ذکر هو در سر شدی

تو چو دریای امانت

بر نگار محرم بُدی

سربه چاهی زخیانت،

شکوِه و در غم بُدی

بر ترازوی خرد با

عدل خود میزان شدی

هر یتیمی هم پدر،

هم نان و هم دندان شدی

در غزل می آیی و شعرها

گلستان می شود

هر دلی با تو خدا را

شوق بستان می شود

تیغ از برّش هر واژه تو

بسی خجل

میغ از بارش دست مهر تو

هم در مُذلّ

هر که بر زانو فتد

نام تو بر لب می برد

نام تو جان عدو را

چون ژکانی می درد

ای همه مستی تو

از جام هستی هم برون

من که باشم که کنم

وصف تو شاهی را کنون

یا علی❤

ای شراب آتشین ، ناز نگاهت مال من
عشوه ها و خنده هاو  فتنه هایت مال من

شانه های خسته ام در خدمت زلف شما
اخمهای هر شب چشمان نازت مال من

واژه ها کی قیمت شرم نگاهت میشوند
بوسه ای از آن  لب  پر التهابت مال من

گر گناهی میکنم بهر دو چشمان شما
آتش آن دوزخ پر آه و نالت مال من

این سر شوریده را بهر نگاهت باختم
تیر مژگان بلند بیقرارت مال من


#صائب_تبریزی

[QUOTE=149709104]باز بنظرم شعرای سعدی از حافظ سخت تر هست[/QUOTE درسته ظاهرش ساده ست فقط 

من که عاشقشم☺ 

رسواتر از آنم که شعری ننویسم

تصویر تو از هر مژه ام باز روان است

ماه.....

نه اشتباه برداشت کردید ابدا نگفتم ساده ست گفتم سعدی به نسبت سخت تر سرودند 

مگه کسی هم هست حافظ دوست نداشته باشه 

چه زیبا❤

گاهی فكر می‌كنم

در جهان گم شده‌ام

و تو در ايستگاهی منتظر...

من تو را غريب دوست دارم...

ممنون🌹🌹🌹

صبح امروز خدایا چه مبارک بدمید

که همی از نفسش بوی عبیر آید و عود

گر کسی شکرگزاری کند این نعمت را

نتواند که همه عمر برآید ز سجود

سعدی💫

ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید

بنویسید که اندوه بشر بسیار است

بدون عشق؛

تمام عبادت‌ها، تنها یک عادت‌اند.

تمام رقصیدن‌ها، تنها یک نرمش‌ا‌ند.

و تمام موسیقی‌ها، سر و صدایی بیش نیستند.

نه عزیزم من نظر خودمو گفتم ظاهرا کلمات ساده رو 

استفاده کرده آدم فک میکنه چقدراحت سروده شده 

اما خیلی کار سختیه با کلمات ساده غزلی زیبا گفت 

حافظ دوس دارم اما سعدی ی چیز دیگست ☺ 

روزی که نوشتی

زندگی یعنی "من _ تو" ،

به اندازه ی آن خطِ باریک و کوچک

دلتنگت شدم ؛

و امروز

آن خط باریک

به اندازه ی خط کشی خیابان هاییست

که از تو دور شده ام ...