قسم به قطره ی اشکم ، درون آیینه
که مبتلای توام ، ای رفیق دیرینه
به خون نشسته ی عشقم ، اسیر "شعر و غمم"
که از تو مانده برایم ، همین دو گنجینه
کنار من که نباشی ، تمام هفته یکیست ...
چه صبح شنبه ی تلخم ، چه عصر آدینه
تو آه سرد منی ، روی شیشه ی عمرم
که سهمم از تو فقط " آااااه " بود ، در سینه
مسیر زندگی ام ، ماجرای عاشقی ام
چه بود ماحصلش ، جز دلی پر از کینه ؟
خطای رُستم اگر سرنوشت سهراب است
بگو ، به شانه نبندد نشانه ، تهمینه❤