خانوما شماها هم همسراتون هر چی بیشتر میگذره به مادرش بیشتر وابسته تر میشه واحترام میذاره.شوهر من الانا روز به روز وابسته تر داره میشه اوایل ازدواج به اصرار من میرفتیم خونشون.اما الان یک شب درمیون با پسرم باید بره دست بوس .وای وقتی میاد خونمون فرش میشه میره زیر پاش.من تا الان به روی شوهرم نیاوردم ولی خیلی حرص میخورم .چون این محبت فقط برای مادر وخونواده خودشه .
ببین میگم این جمعه مثلا جایی بریم میگه نه جمعه برای خوابه .ولی کافیه مادرش بگه تمومه
من که شوهر ندارم زغوغای جهان فارغم. ولی به نظرم مردا فقط روی زن و بچشونو زمین میندازن. بابای من بگیم بریم فلان جا گرمه دیره زوده تعطیله. دوستاش زنگ بزن راه دو ساعتم باشه پرواز می کنه. کلا مردا یجورین. یجور عجیب
خانوادم بهم میگن کجایی پس هیچوقت خونه نیستی/دوستام میگن کجایی پس هیچوقت نیستی/فامیلا همش میگن نیستی هیچوقت کجایی پس/من واقعا کجام پس؟!🤔 خواهشا یکی پیدام کنه بذاره سر جام😄
یعنی یه مدلی ازش متنفرم که هیچکس این حسو نداشته میگم زنگ بزن مامانتو برا فردا دعوت کن میگه خودت زنگ ...
ببین الهی دورت بگردم دقیقا خودمی.مادر خودش زنگ میزنه به شوهرم میگه بیایید اینجا .به من نمیگه اما ما باید اونارو دعوت کنیم ببین پسراشون چقدر به فکر کلاس مادرشونن.