2777
2789
عنوان

«شعر ٣»

| مشاهده متن کامل بحث + 20220 بازدید | 3056 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تو این دنیای نامردی

بدنبال چه میگردی

نگرد، بیهوده میگردی

جوانمردی قدیمی شد

رفیقان عهد بشکستند

فقط تو ماه شبگردی

که بی منت جوانمردی

💎💎💎💎💎💎

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
کودکی هایم اتاقی ساده بود قصه ای دور اجاقی ساده بود شب که میشد نقشها جان میگرفت روی سقف ما که طاق ...


میخوام برات قصه بگم

فکر و خیالو پر بدم

بگم از اون روزایی که

شادی زیادو غم کمه

از اون روزا که بچه ها

رها بودن تو کوچه ها

بازی میکردن چندتایی

النگ دولنگ و تاب بازی

خوش بودنو میخندیدن

از تنهایی می ترسیدن

آشتی و قهرا یه روزه

تو کینه ورزی رفوزه

آخ که دلم تنگه چقد

میخندیدیم سبد سبد

زخمی بودن دست و پامون

زخمی نبود به دلهامون

بزرگ شدیم دلا کوچیک

فحشامونم شدن رکیک

کاش که دلامون غم نداشت

تو چشمامون نم نمی کاشت

قصه نبود حقیقته

بزرگ شدن مصیبته

بچه بمون طفلک من

بزرگا پر دردو غمن

خنده هاشون دروغی شد

چه دنیای شلوغی شد



مهریماه

Feeling Blue

صَبـرم از پآۍ درآمد تو مَرآ دست بگیـر ....💥⭐

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
برای کفشی که همیشه پایت را می زند فرقی نمی کند تو راهت را درست رفته باشی یا اشتباه هر مسیری را ب ...

غرور، قدرت خود را به من نشان می داد
 
کسوف بود؟ نه! خورشید دلگرفته ظهر
پیام تسلیتش را به آسمان می داد
 
دلم برای خودم لااقل کمی می سوخت
اگر که پوچی دنیایتان امان می داد
 
زمان همیشه مرا زیرخویش له می کرد
همیشه فرصت من را به دیگران می داد
 
پسر گرفت سر تیغ را، رگش را زد
پدر به کودک قصهّ هنوز نان می داد
 
و بعد زلزله شد، چشم را که وا کردم
میان خواب کسی هی مرا تکان می داد!!

I would love to be kind to me, i saw with all kindness
اره سادیسم و ک هیچوقت فراموش نمیکنم 😁


اره لامصب یچیز دیگ بود  

فقط اونجاش ک کلی دعاش میکرد  

سادیسم و شلیل ماندگار شد  

در پی یافتن مرهم عشقم...ورنه منه دیوانه عاشق چه به داروسازی ♥️M♥️
میخوام برات قصه بگم فکر و خیالو پر بدم بگم از اون روزایی که شادی زیادو غم کمه از اون روزا که بچه ...

👌👌👌👏🏻👏🏻👏🏻🌹

پیرمو گاهی دلم یاد جوانی میکند...

بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند...

هِمتم تامی رود ساز غزل گیرد بدست...

طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند...

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

گاهی هیچ کس رانداشته باشی

          بهتراست!!!

باورکن

      بعضی ها

                  تنهاترت میکنن...👌⭐⭐⭐⭐

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
اره لامصب یچیز دیگ بود     فقط اونجاش ک کلی دعاش میکرد     سادیسم و شلیل ماندگ ...

میوه مخصوصِ ماه تولدمون هم شلیله یادته نفیسه 

گزاشت 

قابلِ اعتماد 

خوش پوش و با کلاس 

اخریشو یادم رفته 😁😉

عشق

     یعنی حسرت پنهان دل

     زندگی درگوشه ویران دل

عشق

    یعنی سایه دریک خیال

    آرزوی سرکش وگاهی محال...⌛💎💥💥💥💥

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز