2777
2789
عنوان

«شعر ٣»

| مشاهده متن کامل بحث + 20220 بازدید | 3056 پست

این متن برنده جایزه نوبل شده 👌

مردی درحال مرگ بود، وقتیکه متوجه مرگش شد خدا را با جعبه ای در دست دید،

خدا: وقت رفتنه.

مرد: به این زودی؟ من نقشه های زیادی داشتم

خدا: متاسفم، ولی وقت رفتنه

مرد: درجعبه ات چی دارید؟

خدا: متعلقات تو را

مرد: متعلقات من؟ یعنی همه چیزهای من؛

لباسهام، پولهایم و ....

خدا: آنها دیگر مال تو نیستند آنها متعلق به زمین هستند

مرد: خاطراتم چی؟

خدا: آنها متعلق به زمان هستند

مرد: خانواده و دوستانم؟

خدا: نه، آنها موقتی بودند

مرد: زن و بچه هایم؟

خدا: آنها متعلق به قلبت بود

مرد: پس وسایل داخل جعبه حتما بدنم هستند؟

خدا :نه؛ آن متعلق به گردوغبار هستند

مرد: پس مطمئنا روحم است؟

خدا: اشتباه می کنی، روح تو متعلق به من است

مرد با اشک در چشمهایش و باترس زیاد جعبه در دست خدا را گرفت و بازکرد؛ دید خالی است!

مرد دل شکسته گفت: من هرگز چیزی نداشتم؟

خدا : درسته، تومالک هیچ چیز نبودی!

مرد: پس من چی داشتم؟

خدا: لحظات زندگی مال تو بود ؛

هرلحظه که زندگی کردی مال تو بود

زندگی فقط لحظه ها هستند

قدر لحظه ها را بدان و لحظه ها را دوست داشته باش

آنچه از سر گذشت، شد سر گذشت ...

حیف، بی دقت گذشت، اما گذشت !

تا که خواستیم یک دو روزی فکر کنیم،

بر در خانه نوشتند: "در گذشت"

⭐⭐⭐⭐⭐⭐💎💥

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

دل دارت دلگیره نباشی میمیره

 

دلتنگم دل نکن غمگینم دل نشکن

 

دل دارت دلگیره نباشی میمیره

 

دلگیرم یادم باش نزدیکم باشی کاش

 

غمگینم میدونم از قلبت بیرونم

 

دلگیرم یادم باش نزدیکم باشی کاش

 

غمگینم میدونم از قلبت بیرونم

جواب بعضیا رو نباید داد سکوت کافیه تا بفهمندچقدر پوچ و بی ارزشند 👌

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

باز هم نصف شب  و تاب و تبی تکراری

دلبرم! همنفسم بازتو هم بیداری؟        

گل شب بوی غزل ریز! مزاحم نشوم!  

وقت داری کمی از روی غمم برداری؟؟  

میشود دست به بغضم بکشی؟ بی زحمت!

میشود گوش به آهنگِ دلم بسپاری؟

"یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم"

خسته ام،خسته از این زندگیِ اجباری!

شده مخروبه، بنایِ دلِ کج بنیادم!

شاعری را چه به وصله زدن و معماری!

خسته ام،منتظرِ معجزه ی تازه گیَم

تو بیایی به دلم، دینِ نُویی می آری!؟

کاش! پایانِ غمِ من به خودت ختم شود

کاش! شیرین شود این درد و غمِ تکراری...

ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻳﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻫﻴﭻ ﺗﻤﻨﺎ ﻧﮑﻨﺪ

ﺩﻳﺪﻩاﻡ ﻏﻨﭽﻪ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﮐﺴﯽ ﻭﺍ ﻧﮑﻨﺪ

ﻳﺎﺩ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺴﯽ ﺳﻴﻨﻪٔ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﺮﺍ

ﻣﻮﺝ ﺧﻴﺰ ﻫﻮﺱ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﺷﻴﺪﺍ ﻧﮑﻨﺪ

ﺩﻳﺪﻩ ﺁﻥﮔﻮﻧﻪ ﻓﺮﻭﺑﺴﺘﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ

ﺻﺪ ﭼﻤﻦ ﻻﻟﻪ ﺩﻣﺪ، ﻧﻴﻢ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﮑﻨﺪ

ﻟﻴﮏ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺴﺖ ﻣﯽِ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ

ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﻴﺎﺳﺎﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺍ ﻧﮑﻨﺪ

ﺍﺯ ﻟﮕﺪ ﮐﻮﺏِ ﻫﻮﺱ، ﭘﻴﮑﺮ ﺗﻘﻮﺍ ﻧﺮﻫﺪ

ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﺳﻮﺩﺍﺯﺩﻩ ﺭﺳﻮﺍ نکند.

👤 سیمین بهبهانی⚘⚘⚘

به امید روزی آرزوها خاطره شن🥀🥀🥀

ای رفیق با وفا هر شب دعایت میکنم

گر ندارم زانتیا فرقون سوارت می کنم😂😂🤦‍♂️

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
کسی که طعم زبان عسل نمی فهمد  تو هر چه هم بخوانی غزل  نمیفهمد  حکایتِ  نرود& ...

هست آرزوی کشتن آن تند خو مرا !

گر او نکشت، می کشد این آرزو مرا

ننگست عاشقان جهان را ز نام من

عاشق مگوی، هر چه توانی بگو مرا...    

چقدر دلم مي خواهد نامه بنويسم، 


 

تمبر و پاکت هم هست و يک عالمه حرف


 

کاش کسي جايي منتظرم بود...


.

گاهي آدمهاي تنها خيلي خوش شانس هستند


 

چون کسي را ندارند تا از دست بدهند


.

باور کردم تنهايي را, چقدر دلم


 

کسي را نمي خواهد امشب...


.


اين روزها براي تنها شدن کافيست صــــــــادق باشي،


 

همين

جواب بعضیا رو نباید داد سکوت کافیه تا بفهمندچقدر پوچ و بی ارزشند 👌

حرف ها دارم اما ... بزنم یا نزنم ؟

 با تو ام ! با تو ! خدا را ! بزنم یا نزنم ؟

همه ی حرف دلم با تو همین است که « دوست ... »

چه کنم ؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم ؟

عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

 زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم ؟

گفته بودم که به دریا نزنم دل اما

 کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم ؟

از ازل تا به ابد پرسش آدم این است :

 دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟

به گناهی که تماشای گل روی تو بود

 خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم ؟

دست بر دست همه عمر در این تردیدم :

 بزنم یا نزنم ؟ ها ؟ بزنم یا نزنم ؟

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

گرچه چون موج مرا شوق زخود رستن بود

 موج موج دل من تشنه ی پیوستن بود

یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر

  بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود

خواستم از تو به غیر از تو نخواهم اما

 خواستن ها همه موقوف توانستن بود

کاش از روز ازل هیچ نمی دانستم

 که هبوط ابدم در پی دانستن بود

چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت

 همه ی طول سفر یک چمدان بستن بود

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             


کودکی هایم اتاقی ساده بود

قصه ای دور اجاقی ساده بود

شب که میشد نقشها جان میگرفت

روی سقف ما که طاقی ساده بود

میشدم پروانه خوابم می پرید

خوابهایم اتفاقی ساده بود

زندگی دستی پر از پوچی نبود

باری ما جفت و طاقی ساده بود

قهر میکردم به شوق آشتی

عشقهایم اشتیاقی ساده بود

ساده بودن عادتی مشکل نبود

سختی نان بود و باقی ساده بود

یادش_بخیر# 👌⌛⭐💎💎💥💥

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز