«شعر ٢»

‹ تو برایِ من چیزی هستی

شبیه دریا بر من چیره می‌شوی

مجذوبم می‌کنی شیفته‌ام می‌کنی

حتی در عین حال ترس در دلم می‌نشانی

از بی‌حدی‌ات واهمه دارم...💛🌊 ›

فرانتس کافکا

"جاده" بهترین تسکین است ...

آدم تمامِ دردهایش را فراموش می کند !

انگار سرتاسرِ اتوبان ها ، گردِ بی خیالی پاشیده اند ...

گاهی با خودم فکر می کنم ؛

اگر ماشین اختراع نشده بود ؛

آدم ها با این همه دردِ تلنبار شده چه می کردند ؟!

اگر موسیقی نبود ،

اگر خیابان نبود ،

اگر سفر نبود !!!

بدونِ این ها که چیزی از آدم نمی مانَد !

💎‍‍

•مذ أحببتك صار العالمُ أجملَ ممّا كان•

[از آن دَم که تو را دوست داشتم‏،

جهانْ زیباتر شد...^.^💕🖇]

دوستت دارم

به همین سادگی!

با ذره ذره ی وجودم,

با تمام قلبم,

با هر دم و بازدم...

قلب من از صداے تو

 چه عاشقانه ڪوک شد 

تمام پرسه هاے من 

ڪنار تو سلوک شد

 عذاب مے ڪشم ولے 

عذاب من گناه نیست

 وقتے شڪنجه گر تویی

 شڪنجه اشتباه نیست

‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌

همیشه کسانی هستند که در نهایت دلتنگی

‏نمی‌توانیم آنها را در آغوش بگیریم

‏بدترین اتفاق شاید همین باشد ..

‏-ایلهان برک

باشه عزیزم 😘😘

یه شعر میزاشتی حداقل لامصب فقط حرف زدی ♀‍🤦♀‍🤦♀‍🤦😂😂😂😂

بــه ایــن فـکــر مـیـکـنم
لالایـــی هــای ِ مـــادرم
زیــر ِ کــدام بـالشتکــ ِ کـودکــی هــایـم جــا مانــده؟
شـایـد هــنـوز بـشـود آســوده خــوابـیـد…

قسم بہ رویشے دوبارہ...

ما جاودانہ خواهیم بود!

شاید ڪہ ڪم ولے همیشہ سبز خواهیم بود :)

✍ #هانیه_قبادی

انقده خوبی طبیعت باید رو تو تیک بزاره 

نه من دقیقا فهمیدم بجه ویلچری است و نه باباش 

Some experiences are beautiful

Like your love

‏

بمیرم یا بمانم!

پادشاها چیست فرمانت...؟!

‌

بامزه اینکه آن روز که من عاشق شدم

موبایل اختراع نشده بود

تنها وسیله ی زلف گره بستنِ با معشوق

کاغذ بود و من همان شب را

بارها و بارها پاک نویس کردم

میخواستم برایشان نامه ای بنویسم

مقدور نبود ،

البته که در منزل ما همیشه کاغذ بود قلم هم بود

ولی من خودم از فرط هیجان دست هایم را گم کرده بودم

که برای نوشتن به جز کاغذ و قلم باید دستی هم باشد

که بنویسد:

بسم الله الرحمان الرحیم

من عاشق شما شده ام ..

مرا ببخشید گستاخی کردم و عاشق شما شده ام

میخواهم به وسیله ی این کاغذ از شما اجازه بگیرم

اجازه میفرمایید من گاهی خوابتان را ببینم؟

ببخشید دست خودم نیست

آن چشم های محترمتان قلب ما را لرزانده است♡