دلم خونه خدا
از دیروز همش اونو دور و برم تصور میکنم
حال دلم بده
هیچ جوره ام خوب نمیشه
بعد ی ماه و چن روز امروز داشتیم ب هم پیام میدادیم اینو گف
(میزارم اسکرینشو)
خدایاا
من نمیتونم پیش یکی دیگ ببینمش
قبلا رو هیچ کسی اینجوری حس مالکیت نداشتم
همش دلم میخاد گریه کنم
دلم خونه
دلم شکسته
از تصور این ک اون با کسی جز من باشه با کسی جز من عروسی کنه گریم میگیره
من گناهی داشتم از همون اولشم من ...
بخدا ک گند ترین اخلاقا رو باهاش داشتم با هیچ کدوم از حرفاش و ... راه نمیومدم خودش اومد ... خودش خاس ... خودشم رف
خدایا شکستاتو فقط گذاشتی برا من؟
از وقتی خودمو شناختم فقط گریه بود ... گریه و گریههههه
فک کردم دیگ تموم شد ه
خدایا دمت گرم ...
ب کی بگم حرفامو؟؟؟
چقد این روزا دلم مردن میخاد
کاش خیالم از ادمایی ک بعد من میمونن راحت بود