دو‌روز پیش بودم اونجا رفتم اتاقمو جارو برقی کشیدم بعد گزاشتم سر جاش اومد خونه بماند ک جواب سلاممو نداد کولر روشن کردم جلوش نشسته بودم اومد خاموش کرد بعد بهم با لحن طلبکارانه گف چرا بیرون رو تی نکشیدی میری میای خاک میاری تو خونه
وای خونه زندگیو چ کثیفه منم محل ندادم رفتم تو اتاق خودش صدام کرد بیا رفتم تو حال دیدم جارو برقی اورد یدفعه گف پایه جاروبرقی رفتی کشیدی چی شد گفتم خودم بردمش اونور دیدم شکسته من نشکوندم
وا مگه حمالی
تو یه خونه باهاش زندگی میکنی؟
چه لحنش طلبکارانه‌و بد...😑
بااین وجود براش کار هم میکنی؟
خونه مادر شوهرت زندگی میکنی؟
با هم تو یه خونه زندگی میکنید ؟
میگفتی آااا کن ببینم نخورده باشی یهو
میاس بگی کردم تو کیونم
تو ی خونه باهم زندگی میکنین؟
دگه چیزی نگفت دیروز نامزدم زنگ زد گف تو شکوندی پایه جارو برقیو؟مامان سرمو خورد انقدر ک غر زد زنت پایه جارو برقیو شکوند
گفتم ن بخدا نامزدم گف ولش کن پایه میخرم براش
من تواین 2سال اخیر فهمیدم خونه مادرشوهر نباید به چیزی دست زد و راحت بود.از هفت پشت قریبه ترن
چرا باهاش رفت و امد داری
اینارو مادرشوهرت بهت میگه
مگه تو یه واحدین؟
خونه مادرشوهر نیم ساعت الی یکساعت میرن نه نصف روز که انقدر دستور بهت بدن و کار کنی
