دوروز پیش بودم اونجا رفتم اتاقمو جارو برقی کشیدم بعد گزاشتم سر جاش اومد خونه بماند ک جواب سلاممو نداد کولر روشن کردم جلوش نشسته بودم اومد خاموش کرد بعد بهم با لحن طلبکارانه گف چرا بیرون رو تی نکشیدی میری میای خاک میاری تو خونه
وای خونه زندگیو چ کثیفه منم محل ندادم رفتم تو اتاق خودش صدام کرد بیا رفتم تو حال دیدم جارو برقی اورد یدفعه گف پایه جاروبرقی رفتی کشیدی چی شد گفتم خودم بردمش اونور دیدم شکسته من نشکوندم