توی ماه رمضون یکی گفت که شب ۲۵ ام حاجت هاتونو بنویسید بزارید لای قران سوره شورا منم گذاشتم چون قبلا یبار جدا شدم یه ازدواج خوب خواستم
بعد تازگیا خواب دیدم که یجایم و از کنارم یه علم رد میشه که روش اسم امام حسن عسکری نوشته بود منم باهاشون همراه شدم که رفتن توی یک زیارت همش با توی ذهنم بود که اینجا حرم اون امامه بعد نگاه کردم دیدم چندتا دختر کتاب جلوشونه انگار دارن درس میخونن یکی گفت نامه بنویس و حاجتت رو بگو بنداز تو حرم منم از یکیشون کاغذ گرفتم همون حرفایی که تو شب ۲۵ نوشته بودم اونجا نوشته بودم که همسر مورد نظر چطور باشه و انداختم داخل ضریح و بعد بیدار شدم😔