خانواده شوهرم خیلی از لحاظ شعور در سطح پایینی هستن
نمونش این که همش شوهرمو با برادر بزرگ ترش مقایسه میکنن یا حتی با دامادشون این خیلی منو ناراحت میکنه و احساس میکنم شوهرمم ناراحت میشه میریزه تو خودش
اصلا امیدوارش نمیکنن به زندگی برعکس خانواده من
حتی جلوی من عیب و ایرادای پسرشونو میگن به نظرم باید جلوی من حداقل از پسرشون تعریف کنن نه تخریب شخصیتیش
وقتی میرم خونشون از شوهرم زده میشم بیشتر
به نظر شما من باید چجوری رفتار کنم جلوشون
بحثو عوض کن
دلیل وصلت با این خانواده؟
نظر من همین عنوانیه که خودت گفتی
برعکس حرف اونا هروقت بد گفتن شما تعریفش بکن.شوهرتم لذت میبره واعتماد بنفسش بالا میره
خانواده شوهر منم بیشعورن متاسفانه بیشعوری درمان نداره
کمتر برو اونجا
بد خانواده شوهرتو پیشش نگو
غیر مستقیم رفتار کن
جلوی اونا همش تعریف کن از شوهرت
قربون صدقه ش برو
به روی خودت نیار
بچه ی خودشون و هرچیم بگن شما چیزی نگی بهتره
خراب نکن خودتو اول راهی
قطع رابطه نکن ولی رفت و آمدتو کم کن
شايد دارن راهنمايي اش ميكنند و اشتباهاتش رو بهش ميكن
خانواده شوهر منم به يكي از برادرشوهرام اشتباهاتش رو ميگن بهش برميخوره ميگه همتون با من چپ ايد
خب همه كاراش اشتباهه
شوهرتو بالا ببر عکسشو بزار پروفایلت بزن قهرمان زندگیم
پشت شوهرت درا. بهشون همین حرفا رو بزن. بگو شوهرمو مقایسه نکنین. خیلی بلدین کمکش کنین
خدا لعنت کنه که به پسر خودشون هم رحم نمیکنن یکی خانواده شوهر من
من که دیگه تصمیم گرفتم خونه مادرشوهرم از هرشب به هر یک ماه تبدیل کنم و بهشون سر بزنم . دیگه کاری به کارشون ندارم . خستم شده دیگه . برام مهم نیستن تموم شد رفت
