بچه ها من تا حالا خجالت میکشیدم بگم ولی امشب دلم پره مادرشوهرم از بچگی شوهرم خ ر ا ب بود هنوزم هست من قبل از ازدواج نمیدونستم متاسقانه بعد از ازدواج متوجه شدم همسرم با این موضوع مادرش کنار اومده ولی رو من حساسه چون خاطرات بدی از مادرش داره سر هیچ و پوچ به من شک مسکنه مثلا امشب داشتم براش یه مثال میزدم اشتباه متوجه شد رفت تو حیاطمون داد زد بطری و پیش دستس و شیشه های خونرو شکوند چیکار کنم تو رو خدا گزارش نزنین فقط بهم راه حل بدین چیکار کنم
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
ای وای چه بد😥 درکش کن دست خودش نیس به حرفش باش و حواس تو جمع کن عصبیش نگنی بهش آرامش بده بعد یه مدت درست میشه
بلند بلند بخند بدون اجازه ی هیشکی تو شهر بچرخ چون خانومی صداتو نبر هر حرف داری تو جمع بزنو لااقل خودت هوای خودتو داشته باش از کمد درار اون کفشتو که پاشنه داشت برو جلو آینه به خودت برس اون دختر سرحال قدیمو راش بنداز
Humanity is a religion in its own right, one with very few follانسانیت خود به تنهایی یک دین است که پیروان چندانی ندارد خواهشا بامن بحث دینی و سیاسی نکنید که بد قاطیم😕👊 با تشکر