بچه ها من تا حالا خجالت میکشیدم بگم ولی امشب دلم پره مادرشوهرم از بچگی شوهرم خ ر ا ب بود هنوزم هست من قبل از ازدواج نمیدونستم متاسقانه بعد از ازدواج متوجه شدم همسرم با این موضوع مادرش کنار اومده ولی رو من حساسه چون خاطرات بدی از مادرش داره سر هیچ و پوچ به من شک مسکنه مثلا امشب داشتم براش یه مثال میزدم اشتباه متوجه شد رفت تو حیاطمون داد زد بطری و پیش دستس و شیشه های خونرو شکوند چیکار کنم تو رو خدا گزارش نزنین فقط بهم راه حل بدین چیکار کنم
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
سرکاریه باوا کم چرت بگو..ــ کی قبول میکنه مارش ...باشه😑
Humanity is a religion in its own right, one with very few follانسانیت خود به تنهایی یک دین است که پیروان چندانی ندارد خواهشا بامن بحث دینی و سیاسی نکنید که بد قاطیم😕👊 با تشکر
برم چی بگم آخه من خودم مشکل پیدا کر م حملات پانیک دارم
همین چیزای که اینجا گفتی رو با جزئیات بیشتر به روانشناس بگو و اینکه همسرت تمایل نداره که بره پیش روانشناس. خودتم که میگی دچار حملات پانیک شدی.باید بدونی چطور در مقابلش رفتار کنی، و حتی چطوری تشویقش کنی که به پزشک مراجعه کنه
شوهرت دست خودش نی این بیماری پیش روانپزشکم برید خوبه بیماری فقط جسمی نی
ببین برای اینکه خودشو قانع کنه اینجوری به خودش قبولونده همه زنا اینجورین فقط مردا باید مواظب زناشون باشن به خاطر همین میخواد تا آخر عمر مواظب من باشه ولی داره اذیت میکنه به جایی رسیده منی که نمیتونستم بدون اون زندگی کنم الان دیگه دوسش ندارم
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش