من ۲۱سالمه ولی هنوز داداشم ک بزرگتر ازمنه بهم گیر میده. مثلا میخوام برم بیرون همش می پرسه کجا با کی ... بخدا خسته شدم دیگه. خیلی بددله. بنظرتون چکار کنم. اصلا منطق ام نداره ک بخوای باش منطقی حرف بزنی. هروقت گیر میده اتفاقا جوابشو میدم ولی فایده نداره. انگار من بچم. دانشگام یه شهره دیگست خودم میرم و میام همیشه ولی با این وجود هنوزم حساسه.
بخدا انقد اذیتم میکنه و گیر میده میزنه ب سرم ازدواج کنم زودتر خلاص شم.
اشتباه منو نکن از تو چاله میفتی تو چاه منم گفتم هرکی باشه ازدواج میکنم میرم چشممو بستم و گفتم باشع اونم تو سن ۱۶/۱۷سالگی انقدر زجر کشیدم ک واقعن موندم خونه بابام جهنم بود یا اینجا..چمیدونم اصن انگار خدامنو فراموش کرده
وچه تازیانه ها که نخوردیم از زبانهای خود عزیز کرده!!!!
ببین رلو دوست پسر بدرد نمیخورن واقعن میگم ما ک شوهرشو داریم و مصلن تعهد محضری داده چنبارشدع مچشو گرفتم ک ب اینو اون پیام داده و باهاشو دل داده و قلوه گرفته...اون ک دیگ ی رله و بی قیدو آزاد میتونه با هزارنفرباشع تو دختری آسیب میبینی...بنظرم اگ ی جای خوب و قابل اعتماد کارپیداکنی میتونی روپاخودت وایسی و زندگیتو هرطور ک دلت بخاد بسازی...فقط خواهشن اشتباهات منو تکرار نکن
وچه تازیانه ها که نخوردیم از زبانهای خود عزیز کرده!!!!