2777
2789
عنوان

آلمان

| مشاهده متن کامل بحث + 489051 بازدید | 6289 پست
پارمیدای عزیزم خوش بگذره
ای کاش تا زمانی که من زنده ام ماشین زمان اختراع بشه و منم بتونم از استفاده کنم، باید برگردم به سالها قبل و از یه نَفَر خداحافظی کنم، چون اطمینان دارم جلوی رفتنش رو نمیتونم بگیرم.
لطفا بیایید نظر بدید
ای کاش تا زمانی که من زنده ام ماشین زمان اختراع بشه و منم بتونم از استفاده کنم، باید برگردم به سالها قبل و از یه نَفَر خداحافظی کنم، چون اطمینان دارم جلوی رفتنش رو نمیتونم بگیرم.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1513589&T=یعنی_واقعا_اشتباهه_ننم_این_ارو_
ای کاش تا زمانی که من زنده ام ماشین زمان اختراع بشه و منم بتونم از استفاده کنم، باید برگردم به سالها قبل و از یه نَفَر خداحافظی کنم، چون اطمینان دارم جلوی رفتنش رو نمیتونم بگیرم.
مریم بانو ناراحت شدم که همه منعت کرده بودن از همکاری با اون خانوم...ولی عزیزم حرف آخر و دلت میگه..ببین نظر قلبیه خودت چیه...حست چی میگه..وقتی نیتت خیر باشه ایشالا همه چی خیر پیش میره..به هرحال از هر دست بدی از همونم پس میگیری عزیزم.موفق باشی بانوی مهربان
خدایا همه ی امیدم تویی..الهی شکر
نه همه منع نکردن اتفاقا، خیلی ها گفتن اگه بودن کمک میکردن مرسی خاله گلدونه جان
ای کاش تا زمانی که من زنده ام ماشین زمان اختراع بشه و منم بتونم از استفاده کنم، باید برگردم به سالها قبل و از یه نَفَر خداحافظی کنم، چون اطمینان دارم جلوی رفتنش رو نمیتونم بگیرم.
ممنونم خاله گلدونه جون از لطفت عزیزم :) پارمیدا نمیدونم کنسرت رو رفتی یا نه اما اگه نرفتی اون تیپ تونیک و چکمه به نظرم بهتره چون دیگه نه خیلی اسپرته و نه مجلسی. اینجوری اگه ام همه خیلی مجلسی پوشیده بودن تو خیلی تو چشم نیستی. هرچند آرش سیستمش به اسپرت میخوره اما خب ایرانیا همه جا تیپ مجلسی میرن هههههه راستی پارمیدا برنامه کنسرتا رو از کجا میشه فهمید؟ این کنسرت آرش برلین بوده؟
راستی بچه ها من شنیدم قبل از کریسمس یه سری اجناس حراج.میخوره میخواستم بدونم چه اجناسی؟ فقط لباسای زمستونی؟ یا برای چیزای دیگه ام قبل از کریسمس حراج میخوره؟ بعد از چه تاریخی این حراجا شروع میشه و کجاها هست؟ توی برلین منظورمه
سلام به همگی ببخشید راستش من برای اومدن به المان با شرکتای مهاجرتی صحبت کردم میگن دکتری خیلی سخت پذیرش میدن و برای فوق لیسانس اقدام کنم بعد مثل اینکه دانشگاهها رایگانه و میگن که برای هزینه زندگی سالی 40 میلیون میخوای حالا شما که اونجایین واقعا 40 میلیون خرج یه ماهه یا یه سال؟؟؟؟؟؟ با این روند صعودی یورو..... خیلی هم تاکید میکنن که 40 میلیون تو سال بیشتر نیاز نیست
از این تکرار ساعتها از این بیهوده بودنها از این بی تاب ماندنها از این تردیدها...... نیرنگها پریشانم دلم پرواز میخواهد
سلام عزیزم. نمیدونم یورو تا چقد گرون میشه ولی اگه رو نهایتا 4000 بمونه خرج سالانه ت حتی میتونه خیلی کمتر از 40 تومن بشه. سالی 40 تومن ماکسیمم هست که به شما گفتن. البته گواهی حساب بانکی برای همین مقدار باید به سفارت نشون بدی که بهت ویزا بدن اما در عمل به نظر من اگه یه نفر باشی و نخوای همش بیرون و رستوران غذا بخوری و ریخت و پاش نکنی خیلی کمتر از این خرج سالانه ت میشه
سلام ممنون پانیذ جان :) ما رفتیم کنسرت اونم چه رفتنی :))))) هفته پیش هفته پر کاری داشتم خیلی استرس داشتم. برنامه ام طولانی بود و تمام نمیشد.. تاااااااا بالاخره جمعه صبح تمام شد و بعد از ظهر تونستم برم استودیو و کار را تحویل بدم. بعد سرمایخه گذار رادیو را دیدم کلی ازم تعریف کرد و ... خلاصه کلی صحبت های نتیجه بخش کردیم برای سال اینده و کار و حقوق و ..... منم خوشحااااااااااااااااال و هیجان زدهههههه ....... هیچی دیگه گیج علی خانم هستم بیشتر هم گیج شدم به خاطر شب بیداریها و .. که داشتم خیلی خسته بودم, خیلیها!!!! جمعه شب که خوابیدم شنبه ساعت نه و نیم بیدار شدم... برای من این ساعت بیدار شدن کلا خیلی دیره و مثلا خیر سرم استراحت کرده بودم.... ولی همچنان هیجان کارمو داشتم و هیجان کنسرت باهم. ساعت یک قطارم به سمت برلین حرکت میکرد... منم یکمی خونه را مرتب کردم.. باز یکمی کار کردم برای برنامه بعدیم و تند تند تند تند لباسهامو جمع کردم و پول برداشتم و نیم ساعت هم زودتر رفتم بان هوف که جای پارک حتما پیدا کنم. جا پارک نبود که... هی بگرد هی بگرد هی بگرد.... دارن پارکینگ میسازن و واقعا جای پارک کم شده... اخرش مجبور شدم ماشینو بد جااااااا پارک کردم و دو دقیقه مونده به حرکت قطار برای خودم سر خوش سوار قطار شدم..... هی هم با دوستام با تل گرام در تماس بودم و ..... تا رسیدم برلین و بعد باید قطار عوض میکردم سمت هامبورگ.... پامو گذاشتم روی پله های قطار.. یادم اومد که .......... اگر گفتین؟؟؟ یادم اومد کارتهای ورودی کنسرت خودم وخواهرمو تو خونه جا گذاشتم ...... همچین کوبیدم تو پیشونی خودم تا خود هامبورگ سرم درد می کرد.
در سرزمین قدکوتاهان ,معیارهای سنجش, همیشه بر مدار صفر سفر کرده اند, چرا توقف کنم.         فروغ فرخزاد
بعد به خواهرم زنگ زدم اونم داشت از شهر خودش سمت هامبورگ میامد.. گفتم من کارتها را جا گذاشتم.... طفلک خواهرم خیلی منطقی برخورد کرد.. اول یه سی ثانیه ساکت شد.. بعد گفت اشکالی نداره... حالا میریم خونه تارا دیگه.. خونه دخترخالم قرار بود بریم شب بخوابیم. دیگه من زنگ زدم به ایونت منیجر تو فرانکفورت که اره اینجوری شده و ما چکار کنیم؟؟؟؟؟ گفت باید بلیط جدید بخرین ابندکاسه ساعت 7 و نیم شب برین بلیط بخرین اگر جا باشه هنوز بهتون میفروشن... فقط هم بلیط های بالکن مونده... 65 یورو دیگه به خواهرم زنگ زدم که اینجوریه و ... حالا اشکالی نداره چشمام کور دیگه داریم تا هامبورگ میریم من بلیط میخرم. :)) خلاصه یه خانمی هم تو یه صفحه ف ب نوشته بود که بلیط داره برای کنسرت و به علت بیماری نمیتونه بره کنسرت.... من براش پی ام دادم و شماره تلفن گذاشتم و .... اصلا ندید.... دیگه بی بلیط موندیم دیگه.... همسرم هم از خونه عکس بلیطها را با کلی نق نق و غر غر گرفت و فرستاد . من و خواهرم خوشگل کردیم رفتیم ببینیم بلیط گیرمون میاد یا نه.
در سرزمین قدکوتاهان ,معیارهای سنجش, همیشه بر مدار صفر سفر کرده اند, چرا توقف کنم.         فروغ فرخزاد
خلاصه خیلی زود رفتیم دم آبندکاسه و به خانمی که پشت باججه بود گفتیم اینطور شده گفت باید بلیط بخرید... منم از التماس برای راه دادنمون متنفرم... گفتم باشه دو تا بلیط بدین دیگه ... بعد یه لحظه گفتم من شماره سفارش و ایمیلهای رئیستون و فاکتور بانک که پول بلیط را فرستادم را دارمها... گفت پس صبر کنین که رئیسم بیاد با خودش حرف بزنین.... بعد گفت رئیسم خیلی کار داره و گوشی برنمیداره.... ما هم همینجوری داشتیم فکر میکردیم چکار کنیم؟ بعد گفت برین با اون اقا که اونجاست صحبت کنین ایشون هم میتونن تصمیم بگیرن.. رفتیم و صحبت کردیم اقاهه گفت نه نمیشه... بعد گفت صبر کنین برین با اون اقا صحبت کنین.. بعد یه اقا رضا اومد ما باهاش صحبت کنیم.... بهش به این صورت گفتم اقاااااااا ما یه مشکل بزررررررگ داریم.... گفت چی شده؟؟؟ گفتم اینجوری شده.... گفت تاریخ خرید بلیط کی بوده؟ گفتم یه ماه پیش.. بعد اصلا ازمون مدرک نخواست گفت بیایین دنبال من.. دستشو عین بادیگارد گرفت پشت سر من و خواهرم و بردمون تو.. به اونهایی که بلیط چک میکردن گفت این دوتا بانو اوکی هستن.... واینگونه شد که ما بدون بلیط رفتیم تو (البته داشتیم که ولی نبرده بودیم باخودمون) جاتون هم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خالی بود... خیلی خوش گذشت.. خیلی فریاد زدیم و رقصیدیم و پریدیم و خوندیم.... آرش عالیه واقعا... هم بند موزیکش هم صحنه گردانی خودش هم خوندنش.. همه چیزش پرفکته... من هم یه لانگ تاپ پوشیدم که حالت مینی ژوپ میشه با یه بلیز یقه هفت شل و ول روش... با یه جوراب شلواری کلفت مشکی و کفشهام هم نیم چکمه جیر بژ بود.... اوکی بود... راضی بودم از خودم...
در سرزمین قدکوتاهان ,معیارهای سنجش, همیشه بر مدار صفر سفر کرده اند, چرا توقف کنم.         فروغ فرخزاد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

اجابت دعا

پاپلو | 32 ثانیه پیش

تبریز

میلادشونم | 55 ثانیه پیش
2791
2779
2792