من از همسایه و همسایه بازی واقعاااا خوشم نمیاد
میرفتم پیاده روری به خونم میرسیدم
غذای خوشمزه و باعشق برای شوهرم درست میکردم
میدونی من و شوهرم توی خونمون یه جای دنج داریم کنار تی وی تمام شوقمون اینه شب بشه بیافتیم پای سریالا من چای تازه دم بیارم تخمه و میوه بیارم بشینیم فیلم ببینیم و از کارایی که برای آینده دلمون میخواد انجام بدیم حرف بزنیم از آرزوهامون بخدا تو شوهرت یه جهان هستین احتیاج به کسی نداری