سلام پسرم اواخر پنج ماهگی هست شیرخشکنان یک مصرف میکنه نان دو رو از کی باید شروع کنم و همون مقداری که نان یکمیدادم بهش بدم اینکه شماها اولین بار کی حریره یا فرنی به بچتون دادین؟؟
من ۲۳ این ماه ۵ ماهگیش تموم میشه از وقتی وارد ۵ شد فرنی و حریره دادم نخورد الان رفتم سراع پوره ب صورت سوپ بهش میدم میخوره
درمان پلی کیستیک و تنبلی تخمدان منم پلی کیستیک و تنبلی داشتم.اول از همه اقدام تعطیل تا۳ ماه جلوگیری بشه تا رحم اماده بشه.سردیجات تعطیل.خوردن دم نوش های گرم هرروز مثلا دم نوش چوب دارچین ،دم نوش زنجبیل و... ک با نبات بخوری.توی پریودی حمام نکنید جای سرد نشینید و پیاده روی داشته باشید و فعالیتتونو بالا ببرید تا رحم پاکسازی کامل بشه.توی پریودی هرروز کاچی مغزدار درست کنید بخورید من روز اول ی قابلمه درست میکنم و روزای بعد تااخر پریودیم یکمیشو گرم میکنم هرروز میخورم.طرز تهیه داره خاسیند میگم.هرروز دوسین ناشتا بخور (سیاه دونه
شیش ماهش تموم شد نان دو بده . من وقتی واکسن ۶ زدم و حالش خوب شد کمکی شروع کردم
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
شیش ماهش تموم شد نان دو بده . من وقتی واکسن ۶ زدم و حالش خوب شد کمکی شروع کردم
همون مقدار نان یک من چون پسرم شیر خودم هممیخوره چندساعتی شصت سی سی بهش میدم نان دو هم باید همینکار کنم؟؟خیلی استرس دارم به بچم نسازه اسهال شه یا خدایی نکرده مشکل پیش بیاد با این اوضاع دکار هم نمیتونم ببرم
همون مقدار نان یک من چون پسرم شیر خودم هممیخوره چندساعتی شصت سی سی بهش میدم نان دو هم باید همینکار ...
عزیزم فرق یک و دو تو میزان آهن. همین. چرا انقد. برا خودت بزرگش کردی آخه . میزان مشخصی نداره. همون قد بده اگه همش خورد که هیچی. اضافه اومد کمترش کن.
ی مادر باید اول از همه آرامش خودش حفظ کنه
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...