من ی مدت دیگه تولدمه اما تقریبا دوماهه با همسرم سر سنگینم به خاطر دعوا و بی احترامیای ک بم جلوی خانوادش کرد سرشنگین چ عرض کنم فراتر ب کل ارتباطی با هم نداریم این مدت اون سر کارش هست حتی پیام میده من کلا تحویل نمیگیرم جواب نمیدم اما خب مجبورم یکم جلو بقیه آبرو داری کنم نگین زیادی کشش ندم ک تا قشنگ معذرت خواهی نکنه و سر جاش نشونمش ب هیچ وجه باهاش خوب نمیشم حالا میدونم برا تولدم استوری میزاره یا تبریک میگه مامانم میگه اشکال نداره و کوتاه بیام همچنین پدرم اما واقعا نمیتونم حالم ازش بهم میخوره اگه ترس این نبود ک بچمو ازم بگیره جدا میشدم میشه بگین باید چیکار کنم.....
میدونم عزیزم ولی اگر نتونی ببخشی زندگی برات جهنم میشه خودتم میگی چند وقته با هم کاری ن ...
میدونی دردم بیشتر میشه وقتی میفهمم جاریم صداشو شنیده هرکیم میرسه بهم میگه ک فلانی بهم ز زده ک فلانی و فلانی بچشون طفلی خیلی گریه میکنه اون روز اونقد عصبیشون کرد ک باهم دعوا کردن اخه شوهرم داشت داد میزد گم شو خونه بابات طلاقت میدم و فلان دردم این کل طایفش اینو فهمیدن الان حالم از خودش و هفت جدو آبادش بهم میخوره😔این ب نظرت با ی معذرت خواهی درست میشه غرورم خورد شد