من مادرشوهرم واقعا اگه به خودش بمونه,خیلی خوب و ماهه,منتها خواهرشوهر مجرد دارم من,اونا روش تاثیر میذارن,هرچند کاری باهام نداره,ولی مثلا پرش میکنن گاهی یه چیزی میگه میبینم که تحت تاثیر قرار گرفته.
مثلا یبار دوران عقد بودیم,رفتیم مسافرت یک روزه,برگشتنی مادرشوهرم ماشین ما بود,ازش پرسیدم خرید چیزی خریدین,گفت نه هیچی نخریدیم,منم فقط چند تا لباس زیر خریده بودم و با یه تک لیوان که رد شدنی بهش برخوردیم افتاد درش شکست,مجبور شدیم اونو برداریم,تو ماشین نشونش دادم گفتم این تک لیوان رو خریدیم,دیگه خجالت کشیدم لباس زیر رو نشون بدم,فقط گفتم ک خریدم,گفت مبارکت باشه.
خواهرشوهرای مجردم,تو ماشین خواهرشون بودن که متاهله.
وقتی رسیدیم خونشون,ما زودتر رسیده بودیم چنر دیقه, خواهرشوهرام رسیدنی,شوهرم پرسید چیزی خریدین? گفتن شما تا نشون ندین ما نشون نمیدیم,تا وقتی هم این گفت وگو صورت بگیره,یکیشون بدو همه چیو برد اتاق بالایی گذاشت و اومد,بعدش من لیوانو نشون دادم,دیگه پیش برادرشوهرام لباس زیر رو بیرون نیاوردم, اونا هم رفتن هرچی خریده بودن اوردن,خریییییید میگم هاااا, همه چی خریده بودن,حتی خود مادرشوهرم از لباس و روسری و روتختی و.....فقط نگاش کردم و لبخند زدم
دیدم اینا همچین فکر کردن که چون من با همسرم گشتم لابد یه چیزایی میخرم که نشونشون نمیدم یا نمیگم, برا همین نزاشته بودن مادرشوهرم بهم بگه تو ماشین.
خیلی بهم برخورد,هنوزم هنوزه یادم نمیره