سلام من به شوهرم سر یه خیانت زیاد شک دارم خودشم میدونه ببخشید که اینو میگم زیاد با من رابطه نداره یعنی منم اصلا نمیتونم باهاش رابطه داشته باشم بخاطر خیانتی که کرده یعنی خیلی کم باهاش رابطه دارم ازشم خواستم موهای ببخشیدا اونجاشو نزنه امشب تا کی سر زمین کشاورزیش بوده کار میمرده خسته مونده اومده رفته حموم موهاشو زده منم بهش شک کردم گفتم تو به من قول دادی نزنی گفت یادم نبوده بعد منم گفتم اینقد واجب بوده اینقد خسته کوفته بری امشب مو بزنی که چی تازه توکه قرار بوده نزنی الان من حق دارم یا اون
این حرفا چیه دختر خیانت کرده سخته میدونم ولی ببخشش وبخاطر آینده بچه ت بجنگ
هرکار میکنم نمیتونم دوسش داشته باشم میدونم اگه بیشتر بک توجه میکرد میتونست دلمو به دست بیاره ولی احساس میکنم اونم دوسم نداره چون چندبار گفتمش بم توجه کن و اینا هیچ فرقی نکرده
بگرد وبببین دلیل خیانتش چی بوده؟ اون دلیلارو پیدا ک کردی حلش کن مثلا میل جنسیشو برطرف نکردی ...
شوهر من فرهنگش با من فرق داره خجالتم میشه بگم یه کم اهل دود و دمم هست من هیچی براش کم نذاشتم شوهرم دوس داره تو خونه دود و دم راه بندازه و من ازش پذیرایی کنم منم زیر بار اینجور کاری نمیرم اصلا این کارو عیب میدونم ولی اون زنه زنی بود که باشوهرش میشستن پای دود و زنشم ازشون پذیرایی میکرد من بمیرمم اینجور چیزایی رو نمیپسندم
ای خدااا تف ب زنه جلف چی بگم طلاقم نمیشه بچه ت گناه داره با مشاور حرف بزن
زنه بی بند و باره یه شب رفتم خونشون شوهرم با شوهرش نشستن پای دود من اخم کردم یه گوشه نشستم ولی اون هی تحویلشون میگرفت و چای نبات و فلان میآورد شوهرم میخواد من اینجوری باشم خواسته ناحقیه برا همینم منو زیاد نمیپسنده. من شهرستانم پیش مشاور رفتن برام سخته برا همین تلفنی چیزی مبخوام