بچه ها لطفا و لطفا و خواهشا اگه نمیتونین دلداری بدین یا حرفی بزنید که ارومم کنه سکوت کنید و از تاپیک برین.حالم بدتر از اونیه که چرت و پرت بشنوم...
من و شوهرم هر دو عاشق پسر بودیم،خانواده خودمم چون تک فرزندم پسر دوس داشتن،اطرافیانم هم همینطور...
هر کاری فکر کنید مو به مو کردیم از رژیم غذایی،تخمک گذاری،شستشو واژن،پوزیشن خاص رابطه،یخ گذاشتن همسر،قهوه خوردنش قبل رابطه،سونوگرافی دادم لحظه ازاد سازی تخمک اقدام داشتم،قرص قلیایی کردنه بدن،جدول چینی،طب سنتی و...
ولی امروز سونوگرافی آنومالی با قطعیت گفت دختره..
شوهرم الکی تظاهر میکنه که مهم نیست ولی قیافش تابلو بود ناراحته.خودمم که ناراحتم،الان کی باید کیو اروم کنه،کاش حداقل خودم دختر دوست بودم که انرزی میذاشتم شوهرمو توجیح کنم...
نگید حکمت خدا بوده اخه چه حکمتی که این بچه بیچاره باید با این حس بد تو وجود من رشد کنه،نگید زمان میگذره درست میشه از سونو قبل احتمال دختر دادن باید تا الان برامون عادی میشد ولی نشد...
خیلیا تو حسرت دخترن چرا خدا این دخترو به کسی نداد که عاشقانه بخوادش،چرا به ما پسر نداد که عاشقانه براش پدرو مادری کنیم نه با این حس بد و عذاب وجدان...
من کلا روحیاتم با دختر بچه نمیخونه.مادر دختر بودن یه صبر و حوصله و ظرافت و انرژی خاصی میخواد که متاسفانه ندارم.احساس میکنم یه بار مسئولیت سنگین گذاشتن رو دوشم چون بیشتر کارای دختر با مادره...
خدا میخواد چیو ثابت کنه!!!
توروخدا بدون موضع گیری فقط درکم کنید و راه حل بدین که چجوری خودمو اروم کنم،چجوری به دختر حس خوب پیدا کنم؟؟؟