2777
2789
عنوان

پدربد

210 بازدید | 26 پست

پدر من ازبچگی فقط فکرخانوم بازی بوده جوری این کارارومیکردکه هم مادرم میفهمیدهم مابچه ها

سرکارنمیرفت بیچاره مامانم ماهارو به سختی بزرگ کردبخدایه مقنعه داشت۵سال سرش کرد خیلی ازخودگذشتگی کردولی بابام همش فکرموادشوخانومابودبه بچه هاشم اهمیت نمی‌دادهنوزم دست ازکاراش برنداشته مامانم دیگه خسته شده میگه میخام ول کنم برم دوتاداداش مجرددارم خودمم که ازدواج کردم نمی‌دونم چیکارکنم واسه زندگیشون


چیزی ک از پایه خرابه 

درست نمیشه

❤️برای آرامش و موفقیت خودم و اعضای خانوادم دعام کنید از شر فتنه هم دور بمونیم❤️  💙💠🔷عضو گروه آبی🔷💠💙  🧡  شروع کالری شماری ۵ ابان با وزن ۷۶ با گروه نارنجی🧡 ۱۸ ابان ۷۵ کیلو💪هدف نهایی۶۰💪  19 دی وزن 69/۹۰۰ 💪تاریخ 27 دی به هدف اولم 68 رسیدم😍 بعد یک سال حدودا وقفه 16/09/1402 بازم شروع کالری شماری میکنم با وزن۶۹ 😍هدف نهایی 60😍 وزنم تا یلدا 6۸😍

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بزار طلاق بگیره راحت شه برای خودش زندگی کنه گناه داره مامانت

شما ک‌متاهلی برادراتم ک بزرگن 

دیگه بسه هرچقدر ستم کشیده و بخاطر بچه هاش دم نزده

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
بگو باباهه رو بیرون کنه خودشو پسراش راحت بشن

خونه مال بابا باشع نمیتونه😑😑


برای همه احترام قائلم اما لطفا کسی جز استارتر مگر برای پرسش سوال ریپلای نکنه روم🤍بله من کاملا مطلع هستم سایت تبادل نظر هست اما تبادل نظر دونفره رو به چند نفره ترجیح میدم…|•تصور کن نشستی تو یه کلبه قدیمی و بارونی که میباره، بوی نم چوب هارو دراورده و عطرش مستت کرده…تو همین حین که داری از پنجره جنگل بیرون رو نگاه میکنی هم هات چاکلت توی دستت رو جرعه جرعه میخوری…•|قشنگ بود؟ این رویای منه…رویای یه مادر، یک همسر، یک دختر🤍
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792