سلام
خانما من همسرم خیلی بی عرضس
مادرش جلو چشش بهم تهمت شرف زد سکوت کرد تهدید کرد سکوت کرد گذاشت به شکمم زن باردارم بزنم شوهرم سکوت کرد من باز به شوهرم سخت نگرفتم بخاطرش تو اتاق ۱۲ متری زندگی میکنم ظرفارو تو این سرما تو سینک توالت حیاط میشورم و خیلی شرایط سخت دیگه خونوادش طبقه پایینن اینکه میرن بگو بخندو اینا باز جلوشو نگرفتم اما من یه جاری دارم که همه جا پر کرده من چشم دنبال شوهرشه
شوهرشم که رسما جواب سلامامو نمیده بخاطر زنش
زنش هم که جواب سلام نمیده هیچ پشتشم میکنه به من یه ادم موزییی عوضی چون دوست داره فقط خودش تو دید باشه با مردا صمیمیت بیش از حد داره اوایل بهش اعتماد داشتم بعد دیدم شوهرمو تحریک میکنه پرش میکنه با مادرشوهرم دست به یکین خلاصه شوهرم خیلی ضربه ها بهم زده حالا امروز عمل داشته من قبلا خواستم باتموم بی احترامی هایه برادرش باز بشینیم یجا تفاهم کنیم تا داداشا باهم بد نباشن اما داداشش علنن گفته نمیخوام ریخت نحسشو ببینم علی رقم همه اینا به شوهرم گفتم داداشت بیاد عیب نداره زن داداشت بیاد خودت میدونی امروز از زبون بچه اون یکی داداشش شنیدم اون اشغال رفته اونجا بگو بخند کردنو خیلی چیزایه دیگه اینم بگم مادر شوهرم قبلا به جاریم و شوهرم تخنت رابطه نامشروعم زده بود و کل فامیل پخش شد واقعا کاراش شک برانگیزه البته من فقط میدونم شوهر داره عکسا پسر عموش بوس میکنه
بعد این خانم مادر شوهر منو با شلنگم قبلا زده ازشم شکایتم کرده شوهرمم بخاطرش مادرشو چندبار زده اما برا من حتی لباشم تکون نداد دفاع کنه
بنظرتون الان من ادامه بدم به این زندگی یا جدا بشم خیلی دارم داغون میشم خیلی بی شخصیتم کردن منو تو یه اتاق حبس کردن اونوخت خودشون با اختیار خودشون نیرن شوهرمو میبینن شوهرمم پنهون کار هیچی بهم نمیگه دارم دیوونه میشششششم ازش متنفرم