هفت ساله ازدواج کردم یه دختر سه ساله دارم شوهرم شکاک بیماره دروغگو در عین حال که ظاهری موجه داره شغل دولتی داره نمیدونم چیکار کنم یه دلم میگه جدا شم با همه سختی هاش یه دلم میگه بخاط دخترم و حفظ ظاهر بمونم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
همه فک میکنن خیلی خوشبختم نمیدونن دلم خونه کافیه یه خورده دخترمو دعوا کنم میره میگه کوبیدش دیوار یا صلاحیت نداری و این حرفا در حالی که خودش همش با رفیقاشه تا ساعت ۱۱ شب