هفت ساله ازدواج کردم یه دختر سه ساله دارم شوهرم شکاک بیماره دروغگو در عین حال که ظاهری موجه داره شغل دولتی داره نمیدونم چیکار کنم یه دلم میگه جدا شم با همه سختی هاش یه دلم میگه بخاط دخترم و حفظ ظاهر بمونم
همه فک میکنن خیلی خوشبختم نمیدونن دلم خونه کافیه یه خورده دخترمو دعوا کنم میره میگه کوبیدش دیوار یا صلاحیت نداری و این حرفا در حالی که خودش همش با رفیقاشه تا ساعت ۱۱ شب