سلام اول از همه به تاریخ عضویتم کاری نداشته باشین.داشتم منفجر میشدم که نمیتونم دردمو به کسی بگم
من و همسرم داشتیم آماده میشدیم بریم مهمونی یهو از طرف بابام برام پیام اومد مهمونی دارین کنسل کنین جایی هستین هم بر گردین پاشین بیاین خونمون اگر نیومدین پاتونو دیگه اینجا نذارین.با وحشت که شاید اتفاق بدی افتاده زنگ زدم مامانم گفتم چیشده؟؟؟ گفت قضیه سر پولایی هست که بابات گرفته از شوهرت(( وقتی من و همسرم بهم محرم شدیم (موقت برای اشنایی) همون موقع بابام خرد خرد در حد ۳،۴ تومن ازش قرض میگرفت و یهو جمع شد این مبلغ به ۱۵ رسید. به همسرمم سپرد به خانوادم نگو چیز مردونه ای هست. من بصورت کاملا اتفاقی شک کردم که پولای همسرم هر چند وقت کم میشه.چون بابام سابقه کار یواشکی داشت خودم ته و توهشو درآوردم. توضیحش زیاده فقط بگم فهمیدم جریانو به مادرمم گفتم. چون بابام خیلی وقتا بدون گفتن به ما پولای میلیونی گرفته معلومم نیست کجا خرج میکنه پول مردمم پس نمیده زنگ میزنن خونه به ما و مادرم استرس وارد میشه. سوالم میپرسیم داد و بیداد و کتک کاری میشه))
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
انشالله رابطه خوبتون همیشه حفظ بشه آدمای نمک نشناسو نمیشه عوضشون کرد. مثل خانواده خودم
ممنون عزیزم منم داداش دارم اوایل مثل گربه بود بهش خوبی میکردی فکر میکرد وظیفه طرفه یه بار به شوهرم گفت برام نمیدونم چی میخواست یادم رفته گفت بدوز شوهرم گفت نمیشه دارم کارا رو فاکتور میزنم گرفت اتو بخارو پرت کرد شوهرم هیچی نگفت چون سن داداشم کم بود ولی خودم زود عصبانی میشم و داغ میکنم گرفتم فقط میزدمش ها انقد زدمش میگفت گوه خوردم الان دیگه ادم شده من بیست سالمه ولی داداشای دیگم ازم میترسن چون بزن بهادرم
ممنون عزیزم منم داداش دارم اوایل مثل گربه بود بهش خوبی میکردی فکر میکرد وظیفه طرفه یه بار به شوهرم گ ...
خانواده بیشعور باشه نمیشه چنین کاری کرد عزیزم.من اگه دست میزدم به داداشم بابام میفتاد رو سرم.شوهرمم اصلا جوابشونو نمیداد تا اون لحظه فقط قسم خورد من تو کوچه میمونم صدایی بشنوم که حس کنم بلا سرت میارن زنگ میزنم پدر و داداشام بیان همه با هم میریزیم خونتون کارو یسره میکنم
مثل عمومه بابات پیش شوهرم بدیمون رو میگه چون من فقط یه دونه دخترم منو دوست دارن اونا حسادت میکنن منم شوهرم مثل شوهر تو هست هر چی میخوام فراهم میکنه اونا بدشون میاد
خانواده بیشعور باشه نمیشه چنین کاری کرد عزیزم.من اگه دست میزدم به داداشم بابام میفتاد رو سرم.شوهرمم ...
اسی مثل شوهرت کم پیدا میشه معلومه شوهرت منطق حالیشه یه چیزی رو خواهرانه بهت میگم هیچوقت با شوهرت دعوا نکن دلشو نشکن تا همیشه مثل کوه پشتت باشه تا ازت دلزده نشه چون خانواده خوبی هم نداری از نظر اینکه حمایتت کنن پس فقط به شوهرت و خانوادش محبت کن