مال منم همیشه در حیاط و در ورودی رو باز میکنه میره ته آشپزخونه یا مثلا شروع میکنهدبرقارو روشن کردن بعد میریم تو همسرم میگه خواب بودی میگه هااا نه همچین میگه انگار خواب بودن
صدسال ی بار میاد استقبال
منم دقیقا مادر شوهرم همینطوره. اصلا منو میبینه حالش بد میشه. از روز خواستگاری همینطور بود. هر وقت با هم باشیم چه تو خونه ش چه تو مسافرت یه بهانه پیدا میکنه از من ایراد بگیره، قهر و دعوا دلخوری پیش بیاره. حتی با پسرای خودش بحثش میشه الکی میکشونه به من!! با اینکه من بیشتر از پسراش به فکرشم. من بهشون یاد اوری میکنم فلان کار رو برای مادرتون بکنید. الان از عید نرفتم. به همسرم گفتم دیگه نمیام. اونم درک میکنه. آخرین بار جلوی خود مادرشوهرمم گفتم که من دیگه پشت دستم رو داغ کردم با شما مسافرت بیام. الان چند بار شوهرم تنها رفته، با اونهم بد برخورد میکنه. مسافرت هم گفتم خواستین برین خودت و مادرت برین مشهدی جایی. اینطوری نه اون اذیت میشه نه من.
منم هرزمان میرم هرکی مشغول ی کاریه 😐باید ب هرکی ک میخام سلام بدم دنبالش بچرخم😂بعضی وقتام سرتمیزکاری میرسم ک باهمون لباس گاهی هم لباس عوض میکنم بعد کمک
بقول دوستمون حتما بخوای صداش بزنی میری میزنی به دستش😂😂😂😂😂
من بش میگفتم مامان😁
موندم موقعی ک اشتی کنم چی بگمش😁
شوهرمم خیلی حساسِ خب.تصمیم دارم سیاست به کار ببرم همون مامان بگمش که اگر اون کم محلی کرد بعدا نگه تقصیرتو بود.😓😂
نه ما بهش 2 زور رودتر میگیم مثلا 5 شنبه شب میایم اونجا
بعد خانم اگر خونه باشه البته بعضی وقتا تازه 9 شب میگه به نظرت شام چی بزارم
منم با پرویی تمام میگم نمیدونم چیزی به ذهنم نمیرسه اونم مجبور میشه بره وایسه پای گاز جونش در بیاد
غذاشو درست منه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
