مادر شوهر من با روی باز دست میده و پسرم را از بغلم می گیره و بچه هام را ناز می کنه خدایی ازش تا حالا بی احترامی ندیدم
بخدا ما همین ماروکنیم میگن زنت خوشش نمیاد
یه بار انگشترش دست من بود یه کاری کرد انگشترو بخدا گذاشتم رو میز گفتم دستت درد نکنه
اومدم بیرون اشپزخونه به شوهرم گفته بود زنت انگشترو پرت کرد
بخدا خانم جلسه ای ولی ببین هر چی رو هر طور بخواد میگه
حساس نباشین بچه ها پیش میاد واسه هرکسی
این جمله ی چهههه عجببببب خیلی رو مخه😂😂😂😂
اب هویج
یا شربت خاکشیر میاره اول به استقبالمون
بعد میوه
بعدم وقت شام و نهار کمکش سفره میذاریم
ولی اماده کردنش باخودشه
برا من وقتی تو یه خونه زندگی میکردیم صورتش رو از من بر میگردوند جواب سلامم رو نمی داد یه بار خواست با سر بره تو دیوار شوهرم گفت رحمت به ما نمیاد به خودت بیاد با گردن کج می ری تو دیوار داغون میشه صورتت اما الان هر روزم بزن خونش میاد استقبال برام میوه پوست میگیره همش میگه بخور اما به قول ترکای عزیز نفایده اون موقع که پیشش بودم خون به دلم کرد
مادرشوهرمن اصلا خونه نیس وقتی میریم ماشالله همش خونه ی اینو اونه ما میریم تازه ۱ساعت باید زنگ بزنیم خونه ی ایتو اون ببینیم خااآانوم کجا تشریف داره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
