2777
2789
عنوان

داستان ندا

898 بازدید | 13 پست

عصر دیروز یه تاپیکی بود درباره زندگی یه خانومی به نام ندا و سرگذشتش با مرتضی.چرا تاپیکش تعطیل شد؟

من کامل نخوندم.برام جالب بود بدونم اخرش چی شد.کسی میدونه لطفا بگه یا خود کاربرش بیاد بگه لطفا.

من همین یه دونه ام!

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اینجا گذاشته صفحه اول یا دوم

https://www.ninisite.com/discussion/topic/3339706/داستان-ندا?page=6

پشت هرکوه بلند سبزه زاریست پرازیادخدا ودران باغ کسی میخواند که خداهست دگرغصه چرا؟  به همین زودی من به آرزوم میرسم باور دارم که این کار شدنی و من آرزوی خودم رو به دستان توانگر خدای مهربون و بزرگ و قدرتمند می سپارم و بدست آوردنش رو رها می کنم و اکنون من به خدای خودم اعتماد می کنم خدایا دوست دارم
کاربرش گفت داستان واقعیه.داشتیم میخوندیم که یهو تعطیل شد.

ندا و مرتضی به هم نمیرسن بعد از مدتی مرتضی ندا رو رها میکنه چون میبینه باباش هیچ جوری کوتاه نمیاد 

بعد میره با دوستای ناباب و مشروب. خیلی هم لاغر میشه ندا تو روز فوت خواهر بهار مرتضی رو میبینه ولی چون مرتضی یه سال جوابشو نداده بود اینم بی محلی میکنه

همه عمه ها و زن عموی ندا یه جورایی بهش کمک میکنن مرتضی رو بذاره کنار

ندا در نهایت با امیر کارمند بانک ازدواج میکنه. بهار همچنان با بابای ندا بودبا اینکه چن بار طرد شد

بعدش میشنوه مرتضی داره با دختری به اسم مونا ازدواج میکنه خوشحال میشه ولی مرتضی قبل از عروسی خودکشی میکنه و میمیره

ندا هیچوقت مادرش رو پیدا نکرده ولی بچه های مادرشرو که از شوهر قبلیش بودن میبینه به سختی. بچه دار میشه اسم پسرش ابوالفضل

بعد مرگ مرتضی بهار برا همیشه میره اصفهان

بابای ندا دوباره زن میگیره

نازی طراحی مد و لباس میخونه

نوید ورزشکاره و درس میخونه

این خلاصه ش بود

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز