چرا انسان بودن مهمتر از مسلمون بودن به نظرم چون ما تو بهشت هممون میتونستیم بهترین بنده برا خدا باشیم ...
نمیدونی چقدر بهخاطر رضای خدا به بقیه کمک کردم ولی انگار از من متنفره. یه روز خوش ندارم. تصمیم گرفتم منم بشم مثل بقیه بنده های خودخواهش شاید اینجوری خوشش میاد
نمیدونم. فعلا زندگیم شده دویدن و درس خوندن و کار صندوق داری با این که نمره خوب دانشگاه سراسری بودم ...
خب گلم سخته اما شما میتونی بری دنبال گرفتن مهر نظام مهندسی و ناظر برق ساختمان بشی، البته اگه همچنان علاقه داری.اگه بخوای میتونی تغییر رشته بدی ، حتی میتونی ارشد بخونی و به اعتبار مقاله ونمره زبان مهاجرت کنی...شما خودتو و توانایی هاتو محدود نبین
کمک کن بدون توقع ببین خدا یه روزی برات چجوری تلافی میکنه مطمئنم هممون یه روز شرمنده مهربونیش میشیم
بدون توقع بوده. در حدی که دوستی رو دیدم دو هفته پیش تو جمع گفت فلانی یادته اون لطف رو در حق من کردی. من هنوز یادش میافتم میگم واقعا هیچکس این کار رو نمیکرد. من یادم نبود حتی. گفتم من همچین کاری کردم! ولی برو تاپیک هامو بخون ببین چی گیرم اومده. استرس و نگرانی و ضعیف بودن
خب گلم سخته اما شما میتونی بری دنبال گرفتن مهر نظام مهندسی و ناظر برق ساختمان بشی، البته اگه همچنان ...
بعله.مهاجرت کردم. دانشجوی کانادا هستم. ولی فکر میکنید بدون پول راحته. اتاق مشترک با هر جور آدمی. سوسک و کثیفی. اعصاب خوردی و غربت و بی کسی. کافی شاپ دستشویی شستم چه خانم چه آقا و تمام مدت به غیرت همون اقایوونی که گفتن این کارا تو سایت رفتن داره و زنونه نیست فکر کردم. الان تازه پیشرفت کردم شدم فروشنده. اینو بزارکنار درس. چرا؟ چون کشور خودم منو نخواست. اون یه تا دختر دیگه که گفتم هم دارن کاراشونو میکنن فرار کنم. اون بیچاره ها ارشد هم گرفتن. بعد هیچی. میخوام به جایی برسم بتونم یه آپارتمان کرایه کنم اونا اومدن بدبختی منو نکشن
ضعیف بودن یه انتخابه ، دقیقا مثل قوی بودن هر صبح که بیدار میشی ، این شما هستی که تصمیم میگیری ...
نمیدونی چقدر دارم میجنگم. وقتی میگم خسته ام و بریدم از سر دل خوشی نمیگم. الان هم با این که مریض هستم و سرما خوردم دارم از دانشگاه برمیگردم تازه. صبحم دکتر بودم برای دندونی که دکتر بیوجدان ایرانی برام درست کار نکرد و افتاد. کلی استرس دارم که دوباره کنده نشه. فعلا کامپوزیت رو که کنده شده برام چسب زدن.
من دارم تلاش میکنم که فردا بتونم خودمو ببخشم و بدونم کم کاری نکردم. ولی امیدی ندارم. بگن بیا بمیر با سر میرم. زندگی همش چالش هست. یه چیزی درست میشه یه چیز دیگه خراب میشه. خسته شدم
بعله.مهاجرت کردم. دانشجوی کانادا هستم. ولی فکر میکنید بدون پول راحته. اتاق مشترک با هر جور آدمی. سوس ...
کسی گفته مهاجرت کنی ، فرش قرمز برات میندازن ؟ نه...میدونستی سختی داره ، پس دانسته عمل کردی ، الان هم حای پیشرفت داری، البته اگه واقع بین باشی .به ده سال بعدت فکر کن که کجا هستی .