2733
2739
عنوان

کیا بچه هاشونو به خودشون وابسته میکنن

| مشاهده متن کامل بحث + 10665 بازدید | 191 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من ی بار بچم نوزاد بود با شوهرم دعوامون شد بچه رو برداشت برد خونه مامانش منم پاشد با مامور رفتم دره ...

خوب کاری کردی آفرین کاش همه زنا مثله تو بودن اما بیشتریا خیلی ترسوان

من ی بار بچم نوزاد بود با شوهرم دعوامون شد بچه رو برداشت برد خونه مامانش منم پاشد با مامور رفتم دره ...

من با مادر شوهرم و خواهر شوهرم زندگی میکنم

خون به دلم کردن

هر روز زندگیم عذابه

بخاطر بچم موندم تو این زندگی

2728

من پارسال سر خانوادش دعوام شد خیلی شدید تا حالا اونجوری دعوا نکرده بودیم مادرش و مادر و پدر خودم اومدن بابام گفت اینجوری نمیشه اگر میایی خونه ی من فقط خودت بیا بچه قبول نمیکنم مادرشوهرمم گفت من بچه نگه دار کسی نیستم بچه هارم یا ببر یا نرو به من ربطی نداره ، من موندم خونم و شوهرم به شب نرسیده به غلط کردن افتاد ولی مادرش تا سه روز هر ساعت زنگ میزد بیا خونه ی من به عشقت قورمه سبزی  قلیون کوفت مرض درست کردم بیا خونه نمون تا اینکه روز سوم شوهرم تلفنی قاطی کرد گفت اگر اینکارا رو میکنی مهربون شدی که من زنمو ول کنم ، زن بزاره بره اینو بدون منم یه جوری میرم گمو گور میشم تا عمر داری پیدام نکنی ، احترامت واجبه ولی داری آتیش به زندگیم میزنی

من با مادر شوهرم و خواهر شوهرم زندگی میکنم خون به دلم کردن هر روز زندگیم عذابه بخاطر بچم موندم تو ...

ب نظرم زندگیتو از مادرشوهرت ایناجداکن.اخه ادم.عاقل با مادرشوهر زندگی میکنه؟؟!من وقتی شوهرم اومد خاستگاری بهم.گفت خونه مامانم برامون میخره ولی نخرید ولی خب دوسال بعدش خودمون خریدیم خداروشکر میکنم ک اون.برامون نخریده بود ک بخاد منت بذاره و با زحمت خودمون خونه دار شدیم و هیچ دخالتی نمیتونه بکنه.و نمیکنه چون دینی ب گردنم ندارن و میدونه اگر بخاد حرفی بزنه دودمان بچشو ب باد میدم و میرم و ازم خیلی میترسه 

2740
استارتر شما هم کارت خیلی بد بود خجالت اوره از همون اول بچه رو نمیگرفتی نه اینکه گرسنگی بدی بهش

واقعا شما بودی به بچه میرسیدی که عادت کنه و از مادرش دور بمونه واقعا خجالت آوره

راستش من اونموقع از دست بابامم ناراحت شدم ولی بعدا گفت من اونجوری گفتم که شوهرت فک نکنه میتونی بعد رفتن شما راست راست بچرخه و کیف کنه اگر بچه ها پیشش میموندن بیشتر فکر آشتی باهات و درست کردن زندگیش میشد 

خوب کاری کردی آفرین کاش همه زنا مثله تو بودن اما بیشتریا خیلی ترسوان

اخه از چی بترسن؟؟!البته ناگفته نماند من خانوادم خیییلی پشتمن.من با نظرخانوادم ازدواج.کردم بهمین خاطر اگر مشکلی پیش میومد ترس نداشتم بگم ک من مشکل دارم.ب حدی هم خانوادم پشتم بودن ک ی بار. دعوای شدید داشتیم تموم.عمه هامو دختر عمه هامم پشتم بودن.

ب نظرم زندگیتو از مادرشوهرت ایناجداکن.اخه ادم.عاقل با مادرشوهر زندگی میکنه؟؟!من وقتی شوهرم اومد خاست ...

ارزومه جدا بشم

اما لعنت به این وضع اقتصادی 

هر کاری میکنم نمیشه

بانک های لعنتی با این قوانین مزخرف وام 

خسته ام

حالاچجوری بچتو وابسته خودت کردی؟

شوهر من خوش بچس فک میکنه وقتی یه بچه ۱سالو نیمه رو دعوا کنه اون میفهمه به خیال خودش داره از الان بهش یاد میده زیاد دخترمو دعوا میکنه تا میاد دعواش کنه بغلش میکنم بهش محبت میکنم گولش میزنم یا میبرتش بیرون شاید ۱۰ دیقه تو همون ۱۰ دیقه باهاش حرف میزنم از اول اول اصلا واسه هیچی حتی دکتر رفتنم تنهاش نذاشتم سنگ کلیه داشتم نذاشتمش پیش کسی با خودم تو بغلم میرفتیم دکتر حتی ۱ساعت پیش حتی مادر خودم نزاشتمش

ارزومه جدا بشم اما لعنت به این وضع اقتصادی  هر کاری میکنم نمیشه بانک های لعنتی با این قوانین ...

یعنی پول پیش ی خونه نمیتونی جور.کنی؟حالا خیلی بزرگ نباشه وبالای شهر نباشه.ماهم خونمون 55متریه ولی اختیار زندکیمون دست خودمونه.عمه شوهرم همسن ماست مادرشوهرش براش خونه خرید ب نام.خوده مادرشوهره.اینقدر باید حواسش ب رفتاراش با مادرشوهرشو 4تاخواهر شوهراش باشه ک یوقت بیرونش نکنن.

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز