خواستگاری

قسمت و تقدیر 

دقیقا پس توام‌ مثل منی ، اینم  مامانش زنگ زد که بیان ، قرار شد مامان من بهشون خبر بده و دعوتشون کنه ، بعد چندروز دیدم میگه مامانم راجبت تحقیق کرده و پشت سرت حرفه ! مامانم گفته هرطور خودت میدونی چشم و گوشت و باز کن و این‌ حرفاااااا...

حالا واقعا خونواده ما معتبر تر هستن !

منم گفتم حالا که مامانت منفی شده من نمیتونم الان دعوتشون کنم ، که چندروز طول کشید تا منو متقاعد کرد که مامانم دوستت داره و اینااا....

یهو خوردیم به محرم ، قرار بود همین اخرِ هفته بعدِ عاشورا تشریف بیارن که کات کرد...

خداروشکر ❤

حتماً چیز بهتری در انتظارمه ....

میدونم که ممکنه محبت هام زیادم‌دلش و زده باشه 

اما قطعا گذشتِ زمان تاثیرِ خودش رو میذاره و یادِ من میوفته....

حالا کی گرفته بودشون توخونه؟ چقد زشت....

حالا چرا سروصداکنی آبرو طرفو ببری.

منم بابام یه بار یه دختره رو تو خونه ی پسر عموم دیده بود تاااا تونست سیلی زد به پسر عموم و دختره رو که سن کمی داشت بااحترام و آروم جوری که کسی نفهمه بیرون کرد بهشم گفت عمو نگران نباش ولی گول پسرا رو نخور!!!

من مامانم همه چیز میدونه قبلی که حال خوبی نداشتم خیلی کمک کرد بهم الانم بهش گفتم امید نداشته باش این پسرا تا تعهد ندن خیلی معلوم نیست حرفاشون

من مطمئن هستم تنها کسی که عاشق واقعیم هس اول خدا بعدم پدر مادررم هستن عاشق بی منت ...ان شالله خیری هس که به کات رسیده هیچ وقت از حکمت خدا غافل نشو عزیزم

خب پسرا بیشتر برا نیاز جن س ی اینکارا میکنن

آخی چه بابای مهربون و عاقلی سایه اش مستدام

اینا مثل اینکه تازه رفتن خونه دختره ، داداشش میرسه بعضی پسرها هم که فقط صدا هستن

خودمم حس میکنم شب تولدم بهم پی ام میده برای تبریک!

منم خیلی معمولی انگار که چیزی نشده و رابطه ای نداشتیم باهم جوابشو میدم ریلکس و تشکر میکنم و خدافظ 

البته اینا همه فرضیات هستش 

شاید اصلا پیام تبریکی نفرسته 

اما یه حس قوی میگه این اتفاق میوفته !

و مطمئنم اگ بخواد از اموراتِ من بپرسه از جوابایی که بهش میدم شوکه میشه !

من تو شهری دانشجوام که اون شاغله !

خوابگاه بودم قبلاً، همین که باهم‌جدی شدیم گفت دوسندارم خوابگاه باشی رفت و امد کن...

منم روزی ۶ ساعت تو جاده ها میرفتم دانشگاه و برمیگشتم!

الان که نزدیک مهره میدونم کنجکاو میشه که من هنوز رفت و آمد میکنم یا خوابگاهم ؟؟

خیلی ریلکس بهش میگم خونه گرفتم اینجا(میخوام بگیرم واقعا)

اینجوری میدونم که کنجکاویش بیشتر تحریک میشه وشاید دوسداشته باشه سر از کارم در بیاره 

مخصوصاً که توی یک شهریم !

که منم دیگه جوابشو نمیدم و ....

البته همش فرضیاته 

فکر نمیکنم‌ روش بشه پیام تبریک بده چون من خرج کردم واسش ، تولد گرفتم و سورپرایزش کردم 

الان حتما غرورش اجازه نمیده !

اخه همین ۲/۳ روز اخیر کات کردیم‌

خدا مادرت رو حفظ کنه آره نباید اصلا اعتماد کرد باز اون قدیما پسرا یه کم معرفت داشتن اما الان خیلی کم شده

قطعا همینطوره 

خدارو هزاربار شکر 

یه خیری توش بوده که هی عقب افتاده 

ممنونم از دلگرمیت عزیزدلم❤

متاسفانه 

حداقل یکی رو ببرن که کارش اینه نه دخترای ساده لوح

مطمئن باش برمیگرده البته اگه دوسش داری واقعا توام ی مدت طولانی ناز کن و اصلا بهش رو نده ببین اگه واقعا دوست داشته باشه هرجور شده راضیت میکنه .ولی یادت باشه به هیچ وجه زود نرم نشی امتحانش کن که چندمرده حلاجه !(غلط املایی اگه داشتم معذرت خخ🙈)

اگرم دوسش دیکه نداری و تموم شده میدونیش کلا جوری که پشیمون شه و ب اشتباهش پی ببره جوابشو بده یا نده اصلا .

شما چندسالته؟شغل اون آقا چیه؟

ممنون عزیززززم 😍

وایییییی بدبخت دختره 

ولی شما چقد خوب بودی که به حرفش گوش دادی و خوابگاه نگرفتی اووووو چ حوصلها خدایی خیلی خوب بودی ایندفه اگه برگشتی دوباره انقد خوب نباش انقدم حرف گوش کن نباش تااین حد بهشم بگو اگه برگردی دیگه اون قبلی نمیشی . منم اتفاقا تو همون شهری دانشجوام که عشقم کارمند شده 

۲۲ سالمه 

مهندسه