2777
2789

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ღღღ گاهی اوقات بر سر راه ِ آدمیزاد آدم هایى قرار می گیرند که فراتر از یک دوست معمولی هستند، که می شود با آنها به هر چیز احمقانه ای بخندی... دوست هایی هستند در زندگی که بی دغدغه، می شود بدون نقاب بر صورت با آنها معاشرت کرد، میشود یادت برود که میزبانی یا میهمان جایی که هستی خانه ی اوست یا خانه ی خودت، حتی می شود ناگفته های دلت، آنهایی که جرات گفتنش به خودت هم نداری بهشان بگویی و مطمئن باشی می شنوند و نشنیده می گیرند ! ღღღ
طبق معمول مامانم بابام رو صدا زد که بیاد در شیشه سس رو باز کنه بابام بعد از کلی کلنجاررفتن با در شیشه نتونست اونو بازکنه و مامان منو صدا زد. منم خیلی راحت در شیشه سس رو باز کردم و رو به بابام گفتم : اینم کاری داشت . پدرم لبخندی زد و گفت : یادته وقتی بچه بودی مامانت منو صدا می زد و تو زودتر می اومدی و کلی زور می زدی تا در شیشه رو باز کنی ؟؟ ........ یادته نمی تونستی . یادته من شیشه سس رو می گرفتم و کمی درش رو شل می کردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه .... اشک تو چشمام جمع شد . نتونستم حرفی بزنم و فقط پدرم رو بغل کردم ... ارداتمند قلب پاک تمامی پدرای عزیز
هر اتفاقی که می‌افتد، یک درس زندگی است. هر آدمی که با او برخورد می‌کنید، هر چیزی که می‌بینید، همه، بخشی از تجربیات آموزنده شما از زندگی هستند. یادتان نرود که درس بگیرید، مخصوصاً وقتی اوضاع آنطور که شما می‌خواهید پیش نمی‌رود. اگر کاری که می‌خواستید را پیدا نکرده‌اید یا رابطه‌تان آنطور که می‌خواهید نیست، فقط به این معنی است که چیزی بهتر از آن، بیرون منتظر شماست. و درسی که گرفته‌اید اولین قدم برای پیش رفتنتان است.
عاشقم اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کـناری که تو از پنجره‌اش پای به قلب من ِ دیوانه نهادی تو کجا؟ کوچه کجا؟ پنجره‌ی باز کجا؟ من کجا؟ عشق کجا؟ طاقتِ آغاز کجا؟ تو به لبخند و نگاهی منِ دلداده به آهی بنشستیم تو در قلب و منِ خسته به چاهی گُنه از کیست؟ از آن پنجره‌ی باز؟ از آن لحظه‌ی آغاز؟ از آن چشم ِ گنه کار؟ از آن لحظه‌ی دیدار؟ کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت، همه بر دوش بگیرم جای آن یک شب مهتاب تو را تنگ در آغوش بگیرم
ﻣﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﮐﺎﻓﻪﺍﯼ ﻧﺸﺴﺘﻪﺍﯾﻢ ﺑﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﯽ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻭ ﺳﯿﻨﻪﺍﯼ ﺷﻠﻮﻍ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﭘﻮﺳﺖﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﮔﻬﮕﺎﻩ ﺷﺐ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺐ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﯾﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﭼﻤﻨﺰﺍﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﺎ ﻧﻌﻞﻫﺎﯼ ﺧﺎﮐﯽ ﺍﺳﭙﻮﺭﺕ ﺍﺯﮔﻠﻮﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪﯼ ﮐﻮﭼﻪﻫﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯﺩﯾﻢ ﺩﺭﺧﺖﻫﺎ ﭼﻤﺎﻕ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﻏﺒﺎﺭ ﻭ ﮔﺎﺯ ﺍﺷﮏﻫﺎﯼ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﺮﯾﺰﯾﻢ ﻣﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﺸﺖﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﻣﯽﭼﺮﺧﺎﻧﺪﯾﻢ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺑﺮ ﻣﯿﺰ ﮐﻮﺑﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻣﺸﺖﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﻣﯿﺰ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﺸﺖﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻮﯼ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﺸﺖﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﯼ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﺸﺖﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﯿﺐﻫﺎﻣﺎﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﯾﻢ ... ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﻣﺸﺘﻢ ﺭﺍ ! ﻫﺮﮐﺠﺎﯼ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻫﺮﮐﺠﺎﯼ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﻫﺮﮐﺠﺎﯼ ﺧﺎﮎ ... ﺩﻟﻢ ﻧﯿﺎﻣﺪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ! ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻄﺮ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻝ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺧﻮﺭﺩ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻤﯽﺷﺪ ﮔﺮﻭﺱ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﮑﯿﺎﻥ
کسی رو داری که ..

وقتی اعصاب نداری درکت کنه...

وقتی دلت گرفته قربون صدقه ات بره...

وقتی بهونه میگیری .. بفهمتت و صبور باشه..

و از همه مهم تر دوستت داشته باشه و ..

تو هم دوستش داشته باشی ...

اگه داری قدرشـــــــو بدون و هیچ جوری...

از دستش نده.. !!
یادت باشدکه اگر: دنیایت کوچک باشد همه چیز را بزرگ میبینی. غمها هر کدام برایت دیواری میشوند که جلو تو و خوشبختی ات را سد میکنند. غصه ها همانند دیوها در افسانه ها میشوند و تو را به وحشت می اندازند. اما اگر دنیایت بزرگ باشد و با نگاهی زیبا به دنیا بنگری تمام غمها و غصه ها برایت کوچک می شوند. آنقدر کوچک و حقیر که با تبسم به آنها می نگری و تو همیشه پیروز میدانی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

Niniyar

الامن1 | 39 ثانیه پیش

انتقال جنین

eli6471 | 37 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز