ماھم قرار بود پنج شنبه بریم مسافرت ولی با شوھرم بحثم شد اونم وسط عصبانیت ز زد ب خواھرش که ما نمیایم😐البته بعدش پیام دادہ بود که میایم ولی از کارش خیلی بدم اومد میخوام حرفم به کرسی بشونم و نرم
فکرم درگیر نامزدی داداشم ھست
فکر درگیر اینه ک بعضی موقعھا مادر خوبی نیستم
شب روز تو فكر ني نيمم كه سالم به دنياد بياد بغلش كنم محكم بوسش كنم يعني ميشه اي خدا منم به سلامتي زايمان كنم براي بچم اتفاقي نيفته دارم ديونه ميشم از بس فكر كردم
تو٢٣سالگي كناره موهام سفيد شده😓😓😓😓
درگیر اینکه مسافرت چندروزه بدون شوهرم کجا برم😟
چیکار کنم نترسم تنها
ای خدا
[QUOTE=101808191]ماھم قرار بود پنج شنبه بریم مسافرت ولی با شوھرم بحثم شد اونم وسط عصبانیت ز زد ب خواھرش که م
نکن به اعصاب خوردیش و دل چرکینیش نمیارزه والا
فقط تو كف مدل مانتو ام😂😂
دقيقا تازه شوهرشم بيكارن به زور يه ماشين خريدن مسافر كشى ميكنه تا يه هفته پيش هم خونه مادرشوهرم زندگى ميكردن تازه مستقل شدن البته خدا بزرگه ميرسونه روزيشو ولى يكم ريسكه من كه گذاشنم ٢٠ سالم تموم بشه بعدش يه فكرى ميكنم واسه بچه
امشب بی خواب شده ...خستم کرده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
