مادرشوهرم دخترش کنارشه شوهرشم همه جوره تامینش میکنه باز تقی به توقی میخوره پیام میده به شوهرم.که اره تولدمه چهل سال گذشت که خداییش دروغ میگه 47سالشه.بعد مینویسه قدر منو بدون من اگه بمیرم چی مدام چس ناله میفرسته و شوهرمم میره تو فکر جدیدا هم خیلی از مامانش دفاع میکنه.ماهم دوتا بچه داریم اونم کوچیک نمیگه اینا خرج دارن توقه کادو داره.بااینکه من زایمان کردم تو دوتاش دس خالی اومد.کادو برای تولد پسرم نیاورد.واسه خودمم ک هیچ کلا.همش دوس داره خودشو به مریضی بزنه که شوهرم دورش باشه