يكي از آشناهامون يه بچه رو داره بزرگ ميكنه
الان ٢ سالشه
ميگفت پدرش بيچاره تومور مغزي داره بيمارستانه و تو كماس
مادره (كه البته نميشه اسم مادرو براش بكار برد) پسر بزرگشو گذاشته بهزيستي
اين طفلكم ميخاسته بفروشه بره ازدواج كنه
كه اين آشناي ما با دوستش اجازه ندادن و خودشون دارن بچه رو بزرگ ميكنن
زنه هم رفته ازدواج كرده واسه خودش معلوم نيست كجاست