نه بابا خونه خودشون بودیم.خیر سرمون بعد حدود 3 ماه رفته بودیم خونه شون(ماشهر دیگه بودیم 2 یا 3 ماه یه بار میرفتیم پیش خانواده هامون).آقا اونشب این آقا ازش درمیره چنان بلند که شوهرم اینا از تو پذیرایی شنیدن(من و دخترعموی شوهرم ظرف میشستیم ایشونم اومده بود آب بخوره).هیشکی به روش نیورد ولی نوه های عموی شوهرم کلی خندیدن و مسخره کردن.گذشت و مارفتیم خونه مون.1 ماه نشده بود پدرشوهرم برداشت زنگ زد به شوهرم و داداشاش که آره شما اینجا نمیاید و منو فقط واسه پولم میخواید و زن تو میخواد قطع رابطه کنه و مگه فقط من م ی گ و ز م و...ما اصلا هنگ بودیم چی میگه.گفته بود هرکی منو میخواد باید با گ و ز م بخواد از این ببعدم همه تون هفته ای 1 بار باید بیاید خونه من تا من در کنم بعد برید.
رسما گفته بود بیاید ب گ و ز م بهتون.مردک بی شخصیت