من دقیقا عین خودتم،قلبم از ناراحتی میخاد بترکه، البته شوهرم دوبار اینکارو کرد و حرفش همیت بود ک زشته پس بزنم.گفتم زشت اینه براحتی سر دود تا این حد منو ناراحت کنی،و رفته بودیم شمال و من بیچاره ظرف میشستم و اون با یقیه زنا و مردا قلیون میزد شب قبلش گفته بودم نکش حالا.من همونجا گفتم اونو از دستت بزار زمین،
تو جمع گفتم،اونام خواهرلم و شوهرشون بودن،گفتن سخت نگیر،گفتم ب کسی ربطی نداره