داستان زندگی من برخلاف بقیه داستان هاپایانش خوشه... دبیرستان ک بودم پدرم ازدواج مجدد کردبعد37سال و سه تادختر و داماد و نوه حال روحی مادرم خیلی خراب شد طوری ک رفته رفته ب خودکشی دست میزد
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
گاهی گمان نمیکنی و میشود ......ما در جهانی زندگی میکنیم که اشتباهاتمان را تقدیر به دوش میکشد ولی موفقیت هایمان را مدیون تلاشمان هستیم!!!!خدا اگر مهربان نبود چه میکردیم با این حجم از ادعا.......
فقط خواهرا میدونن چقدر آدم خوشبختی خواهر و برادرش واسش مهمه یعنی حاضره جونشم بده اونا رو خوشبخت ببینه خواهش میکنم واسه اول سلامتی دوم خوشبختی خواهر و برادر منم صلوات بفرستید منم از ته دلم واسه شما دعا میکنم 😘😘😘😘